اوه اوهههههههه شت شت شتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
من یه جورایی خیلی با این فیک حال میکنم **
جدی میگم 😭
خیلی خفنه 😎😎
میدونین به علاوه ی تراژدی از داستانای سادیسمی و دارکو خب خلاصه میشه گفت هرچی که هپی اندینگ نباشه خوشم میاد *-* البته خب بعضی از داستانائم هپی اندینگن ولی قطعا ارزش خوندنو دارن .
ولی این دیگه عشقه منهههههههه *-*-*-*
منم یه شخصیت دارم تو کتاب افتر دارکنسم کلا بچم آدم خوبیه هاا ولی یکم سادیسم میزنه .
خب بریم سر اصل مطلب .
بهتون بگم اگه روحیتون خیلی لطیفه و با خون و شکنجه و اینا سازگار نیستین نخونیدش پلیز .
خب خلاصه ی داستان اینه که جئون جونگ کوک دانشجوی رشته ی فک کنم روانشناسی بوده و باید برای پایان نامش تحقیق میکرده . توی زمنی که داشته این کارو میکرده با یه عنوانی به نام سادیسم و مازوخیسم آشنا میشه . اگه با ایو عبارتا آشنایی ندارین باید بهتون بگم که نویسنده ی گلمون تمام عناوینی که نام برده رو تحلیل کرده و توضیح داده .
خب داشتم میگفتم کوک با این عنوان برخورد میکنه و به موضوعش علاقه مند میشه این جریان مال سه یا چهار سال قبل از زمانیه که داستان روایت میشه . اونموقع جونگ کوکی که به این موضوع جذب شده میره راجبش تحقیق میکنه و سعی میکنه خودشو جای شخصی که سادیسم و مازوخیسمه قرار بده . اینو یه گوشه ای از ذهنتون داشته باشین .
سه یا چهار سال میگذره و تهیونگ هم داره برای پایان نامش تحقیق میکنه که سر کلاس آقای کیم با شخصی بحت میکنه .
جونگ کوک .
و همین ، مقدمه ایه برای شروع اتفاقات داستان .
من خودم که خیلی خوشم اومده ولی فیک هنوز تموم نشده .
یادم رفت تو پارت قبلی کهThe lone معرفی کردم بگم که وضعیت فیک تموم شدس . و همینطور مای سوییت دیزستر .نویسنده ی خفنم خشنگم ! ادامه بده و ... فایتینگ !!!
قلمت را بسی دوست .
R_Venus
کامنت بدین
وتم بدین
بوس به کله هاتون .
YOU ARE READING
シ︎ 𝑭𝒂𝒏𝒇𝒊𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏𝒔 シ︎
Fanfictionمعرفی فن فیکشن هایی که شاید نیاز باشه هممون یه بار بخونیمشون :)