シ︎ 𝑭𝒂𝒏𝒇𝒊𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏𝒔 シ︎

This man dies tonight

به به به به بههههههههه
ببینین چه فیکی آوردم راتون 😈
آقا من خودم هنوز تا ته نخوندمش ولی فعلا که دارم خیلی حال میکنم باهاش
دیگه گفتم چهارتا بی تی اس گذاشتم واندیم بذارم دیگه :))
میدونین موضوش خفنه و ... خفنه دیگه چی بگم ؟؟
هنوز نمیدونم اسمات داره یا نه چون تا آخر نخوندم کتاب اولو نویسنده ی محترم بعدا بگو اسمات داره یا نه که اطلاع بدم با چشمای بسته بخونن 😂

خلاصه ی داستان این که زین جزو مامورای مخفیه مادرش هم توی همون اداره ی پلیس کار میکنه و پدر یاسر مالیک هم خلافکاره و واسه خودش یه باند داره بهش میگن روباه پیر اسم زین هم z1 هست ، لیام هم یه گروه خلاف داره و ملقب به آلفاست .
طی یه سری پروسه و برای پیدا کردن یه سری چیزا که الان گشادیم میاد توضیح بدم میره تو گروه لیام و ماجرا شروع میشه .
بخونینش و امیدوارم لذت ببرین و کیف کنین همونجوری که من کیف کردم .

عزیزم کارت عالی بود امیدوارم در آرامش باشی
ZiamsNation