When you say take care even if death is lurking I live for you
وقتی میگی مراقب خودت باش حتی اگه مرگ هم کمین کرده باشه زنده میمونم برات
. . . . . . . . . . اولینبار کجا دیدمش! توی ارتش?
نه نه , ترم دوم سال اول دانشگاهی که چهار سال دیرتر رفتم
یه پسر خیلی خوشتیپ که محبوب همه اس , خیلی مهربونه , به همه اهمیت میده ,اون حتی هرروز به کبوتر های پارک غذا میده و بهشون لبخند میزنه
من خیلی اونو دوسش دارم
با همه میخنده و مهربونی عجیبی توی رفتارشه ,جوری که همه رو بخودش جذب میکنه هیچ کس نیست که بخواد دوست اون نباشه و هیچ دختری نیست که نخواد باهاش باشه
بهش خیره شده بودم ,با حسرت به همه ی اون پسر و دخترا که دورش جمع شده بودن نگاه میکردم من حتی جرات ندارم از کنارش رد بشم
اما همه رفتارش فکر من رو سمت احساس لرزاننده و اشنای تحریک شدن میبرد کاری که شبها با چشم های بسته با تصور اون انجام میدادم
توی لحظه ای که افکارم منو تحریک کرده بود یکهو متوجه من شد و چشم تو چشم شدیم سریع به دسته ی صندلیم خیره شدم, نباید بفهمه نباید بفهمه حتما چندش اورم
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
جلوی در خونه اش وایسادم و به دستگاهی که در خونه رو قفل کرده بود خیره شدم یاد حرف های مرد فروشنده افتادم که میگفت با این پودر اثر انگشت روی رمز معلوم میشه ,رمز یادم میاد و میتونم در خونه امو باز کنم
شاید اگه میدونست من اینو برای در خونه ی یه نفر دیگه میخوام کمکم نمیکرد
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.