It’s really my favorite thing. Saying your name
می دونی کار مورد علاقه من چیه؟ صدا زدن اسم تو.
.
.
.
.
.دنیا دور سرم میچرخید ,
درد درد درد
تنها چیزی که با تمام وجودم حسش میکردمنگاهمو چرخوندم اینجا انباری نبود ,هری داشت با شورت ورزشیش کنار من دراز و نشست میرفت , من بازم بیهوش بود!
:بلاخره تن لش بیدار شد
دست از ورزش کردن برداشت و سمت من اومد
زنجیر دستبندامو گرفت و منو رو زمین خونه کشوند:درد داره , خواهش میکنم بذار خودم میام
هری از حرکت ایستاد و با ابروهای بالا رفته زنجیر رو رها کرد
:باشه ,بیا دنبالم
از زانو به پایین عملا هیچ کارایی نداشتم پس چهاردستو پا دنبالش راه افتادم تا وقتی به حموم رسیدیم
:بوی گند میدی , خودتو تمیز کن
دوش اب و اور پایین و کوبید بغلم
و یه شامپو و یه لوسیون گذاشت کنارم:فقط گند نزن به حموم
محکم زانوشو گرفتم
:خواهش میکنم منو برنگردون زیر زمین , اونجا خیلی نم داره , سرد و تاریکهپاشو از تو دستام کشید
:بهت گفتم خود لعنتیتو تمیز کنوقتی از حموم بیرون رفت دوش اب رو گفتم رو خودم , روی زمین سرد حموم ولو شده بودم , فلج شدن حس بدیه , درسته من فلج نشدم ولی با یکی از اونا فرقی هم ندارم
دوش گرفتمو تا تونستم خودمو شستم , میترسیدم هری وسواسی باشه!
وقتی خودمو کف زمین کشیدم تا به دم در برسم کنار در یه حوله اویزون بود , بسختی از در اویزون شدم ,برش داشتم و خودمو خشک کردملباسا?
اون یه نیم تنه ی زنونه با یه شلوارک دامنی بود !
نفسم بند اومد تا تونستم اونارو بپوشم
وقتی از حموم بیرون اومدم هری از اشپزخونه اومد بیرونبا پوزخند عجیبی کنارم نشست
:میدونی اگه بجای لباس پوشیدن میخزیدی بیرون , نجات پیدا کرده بودی? مردم درست پشت اون در هستنوقتی به راه پله هایی که سمت بالا میرفت اشاره کرد من جرات نکردم به اون مسیر نگاه کنم
:شایدم اینجارو ترجیح میدی? شاید هیچ کس اون بیرون منتظرت نیست!
من فقط بهش خیره مونده بودم , اون دیوونه اس? یا من که عاشقشم?
چرا اینطوریه!:آهاااا بیا یه قرار بذاریم
با شوق و ذوق از آشپزخونه یه چاقو اورد و کنارم روی تخته های چوبی کف زمین کشید
:از این خط پاتو بذار اون ور تر , و بعدش من میدونم که تو دلت میخواد دیگه زنده نباشی ,نظرت چیه?