~خواهش(Part2)~

1.2K 103 163
                                    


همونجوری داشتم با تعجب نگاهش میکردم که یک دفعه شروع کرد با نفس نفس حرف زدن:

"لطفا هیچی نگو فقط بزار چند دقیقه اینجا بمونم تا اون عوضی ها گورشونو گم کنن برن منم بعدش میرم!"

همه ی اینارو یک نفس گفت ولی من همچنان داشتم با تعجب نگاش میکردم از روی زمین بلند شدم و رفتم سمتش.

"اونا باهات چیکار دارن؟!"

من ازش پرسیدم

با ترس به من نگاه کرد و گفت"فعلا وقت تعریف کردن نیست لطفا فقط کمکم کن!"

منم سریع گوشیمو از کیفم در اوردم و شماره پلیسو روی صفحه شماره گوشیم وارد کردم(همون ۹۱۱)
اون دختر سریع گوشیو ازم قاپید!

"چیکار میکنی؟! دارم زنگ میزنم به پلیس که اون عوضی ها رو بیاد جمع کنه !"

به بیرون از پنجره به اون مردا که مثله غول میموندن و داشتن میمودن سمت خونم اشاره کردم‌.

"اونا پلیس سرشون نمیشه!اینجوری تو هم خودتو بدبخت میکنی،هم منو."

من به حرفاش توجه نکردمو سریع گوشیمو ازش گرفتم و شماره پلیس رو گرفتم.

*پلیس بفرمایید*

*سلام ببخشید من الیسا پاپسون هستم،چند تا نره غولل داشتن یک دختریو دنبال میکردن و من نمیدونم چرا!اون دختر هم از دستشون فرار کرده و الان به خونه ی من پناه برده ولی اون مردا پشت دره خونه هستن و نمیدونم چیکار دارن !*

من خیلی تند تند گفتم

*خیل خوب خانوم پاپسون شما آدرستون رو بدید نیروهای ما خیلی سریع خودشونو میرسونن اونجا*

-خیابان.......

من آدرسو گفتم و اون مردی که پشت خط بود گفت منتطره نیروها باشید و قطع کرد.

اون غول ها اومدن سمت در و در زدن!

هیچ صدایی از خودمو ایجاد نکردیم!و اونا دوباره در زدن!

"هیلی میدونیم اون تویی!بیا بیرون باهات کاری نداریم!"

فک کنم اسم این دختره هیلی باشه!
بازم مشتشونو به در کوبوندن.

"اگه خودت نیای بیرون مجبوریم درو بشکونیم و این نه به نفعه خودته نه صاحبه این خونه فاکی!"

یکی از اونا با صدای بلند گفت،چرا هیشکی صدای اینارو نمیشنوه بیاد کمک!

"شما غول های فاکینگ هیچ غلطی نمیتونید بکنید !"

اینارو بلند گفتم،از کی تا حالا من اینقد شجاع شدم؟!

"ببین دختر جون سریع اون هرزه رو بفرست بیرون ! به نفعته ، وگرنه تضمین نمیکنم اتفاقای خوبی برات بیفته !"

تا اومدم چیزی بگم صدای آژیر پلیس اومد،چه عجب !

"کاره اشتباهی کردی! از این کارت پشیمون میشی !"

یکی از اون مردا گفت و صدای قدماشون اومد که نشون دهنده این بود که دارن به سمت ماشینشون میرن.
صدای بلند گاز دادن ماشین اومد و آژیر پلیس که دنبالش میکنه !


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

سلامممممم😁😁😁

چطورین؟!
البته اگه کسی میخونه😂😂
دیوونه شدم زده به سرم با خودم حرف میزنم🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️

خب خب این پارت طولانی تر از قبلی بود!
از این به بعد طولانی ترم میشه😉

خوب بود؟!اگه غلط املایی توشه بهم بگین!
یا اگه از چیزیش خوشتون نمیاد حتما بگین نظراتون با ارزشه برام😊😊😊

زیادی حرف زدم😁

ووت و کامنت یادتون نره جوجوها😍

راستی در مورد آپ کردن تا وقتی امتحانام شروع نشه اگه بتونم حتما سعیمو میکنم هر روز یا یک روز یک بار بزارم تا یکم پیش بریم تو داستان ولی بعد از یک مدتی که درسام سنگین میشه احتمالا هفته ای دو یا یک بار آپ میکنم🤗🤗

I love you guys 💋

~S~

~Dark Heart~《H.S》Where stories live. Discover now