~چه کاری ؟! (Part 8)~

797 70 169
                                    


هنوز مات و مبهوت اتفاقی که افتاد بودم.اون(استایلز) به طور وحشیانه ای با من برخورد کرد.شایدم من باهاش بد حرف زدم.ساکت باش الیسا تو درست ترین کار رو کردی.صدای درونم گفت.

بعد از اینکه از اتاق کارش اومدم بیرون با اون زن که بیرون اتاق بود که فک کنم اسمش کارولین باشه پله هایی که ته کلاب قرار داشت رو باهاش اومدم پایین بعد از اینکه با دستش اشاره کرد برم تو اتاق دیگه ندیدمش.یک ربعی میشه اینجام.من باهاش صحبتی تا الان نداشتم و دوست هم ندارم داشته باشم.

صدای در و شنیدم و خودمو روی مبلی که توی اتاق بود جابه جا کردم.اتاقه شبیهه اتاق رختکنی چیزی بود.سمت راست اتاق یک رگال لباس هست که توش پر از کاور لباسه که آویزونن،ولی توی کاور ها معلوم نیست.

یک میز آرایش هم با کلی لوازم آرایشی گوشه ی اتاق بود.در باز شد و همون کارولین اومد تو و بعد در رو بست.

اومد روی مبل روبه روییم نشت و پاش رو انداخت رو پاش و بالاخره شروع کرد به حرف زدن.

"دختر تو خیلی شجاعی ! من فک کردم دیگه زنده نمیبینمت !"

بهم با چشمایه سیاه بهت زدش نگاهی انداخت و ادامه داد.

"هر کس دیگه ای بود و با آقای استایلز اونجوری حرف میزد الان جاش تو گور بود"

خنده ای سر داد.

"هیچ وقت دیگه به خودت جلوی استایلز همچین شجاعتی نده! این رو دارم برای خودت میگم چون هرکسی بخواد خودشو جلوی استایلز، بزرگ نشون بده توسط اون(استایلز)خیلی بد خورد میشه !"

من الان فهمیدم که این زن خوب اون شیطان رو میشناسه.کاش منم میشناختمش و اونجوری حرف نمیزدم که باعث کبودی روی دستم و درد بیش از حد کمرم بشه !

" خب اینارو ولش کن بزار به کارمون برسیم.فک کنم فهمیده باشی اسمه من کارولینه.تو میتونی منو کارو یا کار یا هرچی که راحت تری صدا کنی.من اینجا مسئول رسیدگی به کارها و مسائل دخترا هستم،چه تازه وارد چه کسایی که اینجا کار میکنن(سر دسته دخترای کلابه) یه جورایی تو این کلاب من همه کاره ی دخترام...."

"دخترا ؟!"

من پریدم وسط حرفش.

"اره دخترا.منظورم دخترایی که اینجا کار میکنن یا به قول آقای استایلز هرزه های کلاب."

با این حرفش خون تو رگام خشک شد.یعنی منم باید جز اون هرزه ها بشم؟! کارولین رشته ی افکارمو بهم زد.

"فک کنم اسمت الیسا بود."

سرمو تکون دادم براش به معنیه آره.

"ببین الیسا من باید چند تا سوال ازت بپرسم و اطلاعات رو در موردت کامل کنم‌.بعدش وظیفتو تو اینجا بهت میگم و تو کارتو شروع میکنی."

~Dark Heart~《H.S》Where stories live. Discover now