2

281 44 27
                                    

به افتخار تعطیلی مدارس
......
هری تاج لویی رو برداشت و با ذوق روی سرش گذاشت
" وای این خیلی سنگینه "
لویی از توی آیینه به همسر خوشگلش که تلاش می کرد تاج رو روی سرش نگه داره نگاه کرد و لبخند زد .
'این یه الهه ی واقعیه '
لویی با خودش گفت و با عطر گرون قیمتش دوش گرفت
" وای اینجا رو نگاه کن . همش از زمرد سبز و یاقوت ابیه . منو یاد ......
صدای در مانع ادامه حرف هری شد . لویی با تعجب به در نگاه کرد
" کیه ؟ "
" ماروس هستم قربان . لباس تون رو آوردم "
" بیا تو "
لویی گفت و ماروس وارد اتاق شد . سلامی کرد و سمت لویی قدم برداشت تا لباس ها رو بهش بده .
" همونجا بزارشون خودم برش می دارم "
ماروس اطاعت کرد و سریع از اتاق خارج شد . هری با کنجکاوی به لباس ها نگاه کرد ولی بخاطر کاور روش چیزی ندید . لویی سمت لباس ها رفت و کاور رو از روش برداشت " خوشت میاد ؟ "
" این واقعا خیره کننده است "
لویی پوزخند زد و شروع کرد به در اوردن لباس هاش و باعث شد هری محو تتو هاش بشه . بدن ورزیده و ترقوه های بیرون زده اش . لویی خوب می دونست هری چه حالی داره و این باعث می شد که بیشتر کارش رو طول بده .
" می شه لطفا بدیش ؟ "
هری با دستپاچگی تاج رو به لویی داد و بخاطر کارش قرمز شد .
" نظرت چیه ؟ خوب شدم ؟ "
" نفسو تو سنیه حبس می کنی "
لویی خندید و به هری نزدیک شد . دستش رو اروم روی گونه هری کشید و تک تک اجزای صوزتش رو اسکن کرد .
" دوستت دارم . دوستت دارم هز . تو اعتیاد اوری "
دستش رو کشید . از اتاق خارج شد و همسرش رو با گونه های قرمز تنها گذاشت .
......
افتاب چشمش رو می زد ولی سرش رو پایین ننداخت . این اولین قانونی بود که یاد گرفته بود . به مردم پایین پاش نگاه کرد . مردمی که بی صبرانه منتظر سخنان شاه جدیدشان بودند . با بالا اوردن دستش سر و صدا ها رو خاموش کرد و بعد از چند ثانیه سکوت با گرفتن نفس عمیقی صحبتش را شروع کرد
"امروز ، من ، تاملینسون سوم ، پادشاه و رهبر فرانسه ، سوگند یاد می کنم تا هر کاری برای سربلندی و سرافرازی فرانسه انجام دهم تا در هر کجا از دنیا ، در آب ها و خشکی ها ، در کوهستان ها و بیابان ها و در تاریکی ها و روشنی ها پرچم سه رنگ فرانسه که نماد آزادی و صلح است را به اهتزاز در بیاورند و ان را گرامی بدارند . زنده باد فرانسه!"
هیاهو ها بلند شد . همه از خوشحالی فریاد می زدند و برای پادشاه سلامتی را ارزو می کردند . هیچ شکی در حکومت بی نقص تاملینسون سوم نداشت اما چه کسی از تاریخی که ان ها را به خود فرا می خواند ، خبر داشت ؟
.......
یه روز زودتر بخاطر تعطیلی مدارس اپ کردم . خودم که دارم از ذوق می میرم
خیلی ممنون از کامنت ها و اینکه ماچ بهتون
خیلی سعی کردم لری رو در حد متعادل نگه دارم ولی لعنتی ها خیلی بهم میان ولی خب بچم سخرانی داشت نمی تونستند بیشتر پیش برن
دیگه کاری ندارم می زارم با این پارت و تعطیلاتتون حال کنید فقط ووت و کامنت یادتون نره
راستی داریم به زیام نزدیک می شیم ولی تا نایل هنوز مونده
♥H

World War IWhere stories live. Discover now