آهنگ Fool for you زین پلی بشه!
"خب تو چطوری یه هنرمند شدی؟" هری همونطور که روی کاناپه مینشست پرسید. اون کنار زین نشست.
زین انگشت هاشو روی چونهش گذاشت و فکر کرد. "لیام، منیجر من، منو توی بار دید در حالی که داشتم از ته قلبم میخوندم" زین ابروهاشو بالا برد و هری خندید. "بعد ازینکه خوندم، لیام اومد پیشم و پرسید که میخوام خواننده بشم یا نه. البته که میخواستم. پس سرمو تکون دادم. من اون شب یکم مست بودم واس همین فکر کردم اون فقط یه رویا بود. ولی وقتی که لیام دوباره باهام تماس گرفت من متوجه شدم که اون یه رویا نبود" زین توضیح داد و به هری نگاه کرد. "تو چی؟ تو چطور انقد توی پختن غذا و شیرینی مهارت داری؟" زین پرسید.
هری یکم جا به جا شد، به صورت زین نگاه کرد "وقتی کوچیک بودم مامانم بهم یاد داد چطور کیک و شیرینی بپزم. اون گف من شغلشو در آینده ادامه میدم و میبینیم که تونستم" هری لبخند زد "و برای پختن غذا(cooking) من فیلمای آموزشی توی یوتیوب میدیدم. از اونجایی که من مرد خونهام باید یاد میگرفتم" هری گفت و زین به وجد اومده بود.
واو، هری شگفت انگیزه. "تو چی؟ تو پختن(cooking) بلدی؟" هری از زین پرسید "اره. البته خیلی ساده" زین جواب داد "من میتونم برات غذا بپزم اگه بخوای. اینطوری میتونم یه کمکی هم بکنم" زین با لبخند اضافه کرد و هری با هیجان سرشو تکون داد. "محشر میشه!" هری با ذوق و هیجان گفت. "و تو میتونی تا وقتی که اینجایی سراغ یخچالمون یا هر چیز دیگهای بری" هری خندید "واو ممنون هری. تو خیلی لطف داری" زین با خجالت گفت و هری لبخند زد و چال گونه هاش نمایان شدن.
قلب زین لرزید وقتی لبخند هری و دید.
حق با نایله. اون داره یه کراش بزرگو رو هری پرورش میده.
"اوم--" هری پشت گردنشو مالید و به زین نگاه کرد. زین به هری خیره شد و منتظر موند که حرفشو بزنه. "من متاسفم که بهت گفتم تو زندگیمون دخالت نکنی" هری گفت "من فقط اون زمان حالم زیاد خوب نبود" هری اضافه کرد و زین یه لبخند شیرین بهش زد. "مشکلی نیس هری. من متوجه شدم. منظورم اینه که من وارد حریم شخصیت شده بودم. تو حق داشتی که اونو به من بگی" هری در جواب زین لبخند زد. "ولی اشکالی نداره. منظورم اینه که وارد زندگیمون بشی. اگه بخوای میتونی" هری لب پایینشو گاز گرفت. "مخصوصا زندگی من" قلب زین با شنیدن اون حرف هری، یدور کامل زیر و رو شد. (منظورش اینه که پشتک زد و اینا😂😐)
انگار هری داره میگه که اشکالی نداره که باهم بیشتر آشنا شن. "منم دوس دارم بیشتر باهات آشنا شم" زین جواب داد و هری لبخند زد. به طرز احمقانهای حس خوبی داره.
ESTÁS LEYENDO
Just a little bit of your heart [Z.S]
Fanfic(Persian Translation) زین مالیك یه راك استار خیلی مشهوره. اون صدای یه فرشته رو داره که هر آدمی براش ضعف میکنه.زندگیش از وقتی که رویاشو داشته عالی بوده--رویای به اشتراک گذاشتن اشتیاقش برای موسیقی. هری استایلز صاحب و نانوای معروف نانوایی Dare Sweet تو...