34

1.7K 249 85
                                    

"اوه، سلام هری!"

زین گوشی رو روی گوشش گذاشت و گفت. باعث شد توجه لیام بهش جمع بشه. هنوز هم برای از دست دادنِ زین بخاطر عشق دبیرستانیش می‌ترسید.

زین نگاهی به لیام‌ انداخت و باز نگاهش رو دزدید.

"باشه هری.."

زین گوشی رو پایین آورد و لیام بالافاصله فکرش رو به زبون آورد.

"چرا به تو زنگ زده بود؟"

"رومئو امشب پیششون میمونه"

لیام چیزی نگفت. قطعا نمی‌خواست بخاطر سوال‌های خسته‌کننده‌ش مهمونی رو خراب کنه. آروم از نوشیدنیش خورد.

نورهای زرد و سبزی درحال روشن کردن فضای تاریک مراسم بود و کسی که روی استیج درحال صحبت بود‌.

لیام لب‌هاش رو باز سمت گوش زین برد، زین احساس کرد می‌خواد چیزی بگه اما وقتی زبون داغش رو پایین گوشش حس کرد. سرش رو سریع برگردوند و لب‌هاش روی لب‌های لیام کشیده شد.

"لیام..."

آروم با هشدار زمزمه کرد. می‌دونست مست نیست، نه قدری که کنترلش رو از دست بده. و لیام داشت از فضای تاریکی که ایجاد شده بود سواستفاده می‌کرد و به طعمه‌ش گرایش پیدا کرده بود.

نفس‌های لیام رو روی گردنش حس می‌کرد، نفس عمیقی کشید و لبش رو تر کرد. سرش و سمت صورت لیام گرفت تا کسی ندیده.

دستش و روی شونه‌ی لیام گذاشت و بهش فشار آورد تا از خودش دور کنه. لیام ناله‌ای از روی نارضایتی کرد و خودش و از زین جدا شد.

-

کمر زین محکم با در اتاقش برخورد کرد، ناله‌ش و توی دهن لیام بیرون داد چون لیام حتی فرصت نداده بود. دست‌های لیام سر شونه‌ش رو تا پایین روی بازوهاش لمس کردن و کت زین روی زمین افتاد. زین به کت لیام که دور ازشون پخش زمین شد نگاهی انداخت.

زین دست‌هاش رو پشت گردن لیام قفل کرد و سرش و نزدیک برد. لب‌هاش رو روی لب‌های لیام می‌کشید، لیام انگشتش و آروم روی خط دوخت شلوار زین کشید و به دیکش رسوند. انگشتش و دایره‌وار روی برجستگی شلوار کشید و ناله‌ی زین توی اتاق تاریک محو شد.

دکمه‌های پیرهنش توسط لیام باز شدن، درهمون لحظه سمت تخت هدایتش کرد و زین روی آرنج‌هاش بالا اومد تا بتونه لیام رو ببوسه.

لب‌های لیام مزه الکل رو به خودشون کشیده بودن، پس زین لبش رو روی لبش کشید و لب پایینش رو توی دهنش برد و مکید. پیرهن زین و لباس لیام هم به بقیه ملحق شدن.

لیام سرش و توی گردن زین برد، می‌دونست لاوبایت‌ گذاشتن اشتباهه چون هنوز مراسم‌هایی رو در پیشه رو داشتن، اما لیام کسی نبود که اهمیت بده. پس نقطه‌ای از گردن زین رو توی دهنش کشید و عمیق مکید. زین سرش رو طرف مقابل برد تا فضای بیشتری بهش بده.

Love Or Fame?! - Z.MWhere stories live. Discover now