[با آهنگ ForYou بخونید.♡]
/لندن
"پشیمونم میکنی از اینکه بریم اجرا کنیم!"
لیام پشت در دستشویی نشست و گفت، زین درحال خالیکردنِ محتویاتِ معدهش بود، هرچند.. ممکن بود معدهش هم باهاش بیرون بیاد!
کمی از موهایی که خراب شده بود رو به بالا هدایت کرد تا درستش کنه، قسمتی از حالِ بدش به اون نامه هم خطم میشد، درککردنش سخت بود.. همینطور گفتنش، نمیدونست اصلا باید به کی بگه.
رومئو لیوانآب رو دستش داد، کلی از آب بدنش کم شده بود. دستش و روی شکمش گذاشت و لیوان رو برگردوند، حتی نمیتونست رومئو رو ببینه و این باعث ناراحتیه رومئو میشد.
حالِ روحیِ خوبی توی این چند روز نداشت، پرشده از غمی بود که نمیتونست به زبون بیارتش، از عکسالعملها میترسید.
یه حواس پرتی بزرگ میخواست، لپ رومئو رو بوسید و سریع وارد اتاق پُرُو شد. لیام پشت سرش وارد اتاق شد.
ESTÁS LEYENDO
Love Or Fame?! - Z.M
Fanfic'بیا دنیای رنگینکمونی رو پاک؛ و با رنگهای عشقمون ترسیم کنیم! عشق ما فراتر از شُهرتمونه بیبی.