چهار روزی از سفر توی اسپانیا میگذره. روی موزیک ویدئو کار کرده بودن و حالا میتونستن یکم به زندگیشون برسن. میدونستن این آرامش همیشگی نیست و با برگشت به لندن کارهای زیادی روی سرشون میریزه.
لیام وارد حمام شد، به موهاش نگاهی انداخت که زیاد از حد بلند شده بودن، دستی بهشون کشید و به عقب هدایتشون کرد. پوفی کشید.
موزر رو برداشت و نگاهی بهش انداخت، مطمئن نبود زین خوشش میومد یا نه، اما سوپرایز خوبی میشد. موزر رو روشن کرد و امیدوار بود صداش مزاحم خواب اون دو نشه.
به آرومی روی سرش کشید، موهای شکلاتیش روی کف سرامیکِ حمام میریخت. موزر رو خاموش کرد و به خودش توی آینه نگاه کرد، لبخند زد، حس سبکی داشت.
حمام رو تمیز کرد و به یه دوشِ سرسری کفایت کرد. دستش رو روی موهایی که نیمسانت میشدن کشید، حس قلقلکی کف دستش حس میکرد. حتما رومئو دست از سرش برنمیداشت؛ مثل همیشه.
بعد از پوشیدنِ لباسهاش، عقربه ساعت روی هشتونیم بود، به این معنی بود که صبحونه به زودی میرسه. پس روی تخت نشست و دستش و به تخت تکیه داد، سمت زین خم شد بوسههای ریزی روی صورتش میکاشت.
زین بیدار شد اما چشمهاش رو باز نکرد، بوی شامپوی حمامِ لیام تمام اتاق رو گرفته بود و زین میتونست لیام رو هرروز صبح بفرسته حمام؛ تا صبحش با همچین بوی وانیلیای شروع بشه.
"بیدارشو زینی، امروز آهنگ منتشر میشه"
با شیطنت گفت.
"باید آماده کنی خودت و برای بدبختیای جدیدمون توی لندن"
زین لبخند گشادی زد تا بفهمونه بیداره تا لیام به بوسیدنش ادامه بده. لیام گوشهی لبش رو بوسید.
"بوی- وات د فاک؟"
زین وقتی چشمهاش رو باز کرد و با لیامِ بیمو مواجه شد. با خنده و متعجبشده پرسید. لیام رو به خنده وادار کرد.
"خوبه؟"
"عالیه..."
زین آروم گفت و انگشتهاش رو توی موهای نیمسانتیِ لیام کشید. سریع سرش و توی سینهش گرفت.
"وای! کلهت ماله من"
لیام خندید و بهزور از حصار دستهاش خارج شد.
"ماله تو..."لیام میدونست زین دوست نداره اول صبح بوسیده بشه، پس سرش رو توی گردنش برد و بو کشید. نرم و لطیف. زبونش رو روش کشید و همون نقطه رو وارد دهنش کرد تا با مک زدنِ محکمش؛ جای کبودیِ بنفشی بهجا بزاره.
رومئو نمیدونست از کی بهشون خیره شده، فقط میدونست اگه میشد با چشمهای قلب شده بهشون نگاه میکرد. زین با دیدن رومئویی که دستش و زیرِ سرش گذاشته و بهشون خیره شده؛ دستش و روی لب لیام گذاشت و توجهش و جلب کرد.
YOU ARE READING
Love Or Fame?! - Z.M
Fanfiction'بیا دنیای رنگینکمونی رو پاک؛ و با رنگهای عشقمون ترسیم کنیم! عشق ما فراتر از شُهرتمونه بیبی.