قسمت چهارم
بعد از رفتن فرشته،بغض کرد.نمیدانست یکهو چرا انطور دلش گرفت.تمام این اشک ها بخاطر بوسه های او بود؟ انقدر برایش بد بود که اینطور گریه میکرد؟ اینطور درد میکشید؟ که نمیخواست عروس واقعی جن باشد؟ چرا انقدر منتظر میماند ان هم وقتی لوهان بود؟ اصلا چرا به این زندگی دلبسته بود؟ سیصد سال کم نبود!
-لوهان ! میخوام امتحانش کنی
اوه سریعتر از همه از جایش بلند شد،صندلیش تقریبا روی زمین افتاد،روح تنها توانست سینه خیز خودش را انسمت میز و کنار پای گوبلین بکشاند و لوهان تنها تعجب زده نگاهش کرد.خب این درخواست کمی عجله ای و سریع بود برای همین لوهان متعجب پرسید: الان،باید انجامش بدم؟
گوبلین سری تکان داد و مطمئن جواب داد
-من امادم،کافیه بیای این شمشیر و بگیری ...بکشی و منو..بفرستی اون دنیا!
اخر این حرفش لبخند تلخی زد و شانه ای بالا انداخت.هرسه با صدای رعد و برق از جایشان پریدند.مطئنا حال گوبلین هم مانند فرشته اصلا خوب نبود که اینطور عجله میکرد و حتی هوا را به هم ریخته بود.
حتما چیزی ازارش داده بود که این تصمیم یکدفعه را گرفته بود. لوهان با نگاه منتظر او از جایش بلند شد،کمی جلوتر امد و دستی به موهایش کشید:من..شرطام..
-همه اش رو اوه برات انجام میده،من دیشب وصیت نامم رو بهش دادم،هرچند قرار نبود انقدر زود ازش باخبر بشین ولی خب بیا، عجله کن
روح گیج نگاهی به چهره ی جونگین انداخت
-تو..داری چیکار میکنی؟این همه عجلت واسه چیه؟
جونگین اخمی کرد و با انگشتش ان روح لعنتی سرخوش را کمی عقب فرستاد
-به تو ربطی نداره
خب انگار حرف سنگینی برای روح بود که انطور عصبی شد
- هنوز بهم بدهکاری
گوبلین اهمیتی به ان روح نداد، اصلا برایش مهم نبود
-مهم نیست،نه تا وقتی که یادم نمیاد مهم نیست
روح با ان چشمان درشتش واقعا ناراحت شد
-من بخاطر کار تو سرگردونم
گوبلین اخمی کرد
-مطمئنی دلیل سرگردونیت منم؟
روح ساکت شد.میدانست دلیلش او نبود،لوهان جلوتر امد،شمشیر پر رنگ تر شد وقتی لوهان ان را بین دستانش گرفت.جونگین نفس عمیقی کشید و چشمانش را بست،لوهان مشتش را دور شمشیر محکمتر کرد و نگاهی به چشمان بسته گوبلین کرد و با نفسی عمیق کمی شمشیر را بیرون کشید.
شمشیر کامل بیرون کشیده نمیشد اما تکانی که میخورد باعث میشد درد نفس گیری در شکم گوبلین بپیچد و بعد از شکمش به قلبش برسد.انگار قلبش لای دستگاهی مچاله شد.
YOU ARE READING
" Goblin " [Complete]
Fantasy•¬کاپل: کایسو | هونهان •¬ژانر: فانتزی | کمدی | تخیلی | جادویی •¬خلاصه: کیونگسو یک فرشته ی مرگ خیلی خوش شانسه که از شانس خوبش موقع اجاره کردن خونه , گیر یه صاحب خونه ی بدعنقی که باهم مشکل دارن و از قضا یه گوبلینه و اسمش هم کیم جونگینه افتاده محض ر...