قسمت پنجم
فرشته داخل لیوانی نوشیدنی گرمی ریخت و جلویش گذاشت
-میتونی تا گرمه بخوریش..خاطرات زندگیتو پاک میکنه
روح فنجان را کمی جلو کشید و کمی با فنجان بازی بازی کرد. بخار گرم چای وسوسه انگیز برای نوشیدن بود و عطر خوبی هم داشت
-یعنی تو رو یادمه میره
فرشته ی مرگ درحالی که قوری چینی سفیدش را روی سینی چوبی اش میگذاشت جواب داد
-تمام خاطراتت پاک میشن
روح اهی کشید
-اگه بخوام نگهشون دارم؟
فرشته ی مرگ سرش را تکان داد و به فنجان اشاره کرد
-اذیت میشی..بخورش..اگه قرار باشه همو ببینیم.مطمئن باش میبینیم
روح لبخندی زد و بعد لیوان چای را برداشت و با چشمانی بسته از ان نوشید:مطمئنم همو میبینیم..
گوبلین با امدن فرشته از روی کاناپه بلند شد:چرا انقدر طول کشید؟ مگه کارت چقدر طول میکشه؟دیر اومدی
نگاهی بصورت طلبکار گوبلین انداخت و بعد دستانش را در سینه اش قفل کرد: دیر اومدم که اومدم؛حتما کارم طول کشیده که دیر اومدم
گوبلین اهی کشید
-مگه نگفتم حق نداری دیر بیای خونه؟ حالا واسه من جوابم میدی؟
-تو گفتی؛منکه قبول نکردم
چرا انقدر ان فرشته ی دوست داشتنی علاقه داشت اذیتش کند. او یک گوبلین بی ازار بود
-مگه دست خودته؟ تو عروس منی؛نمیتونی اینطور رفتار کنی
-من فرشته مرگتم؛پس هرطور بخوام رفتار میکنم حالا بیا بریم کانادا
-چی؟ ماکه ویزا نداریم؛پولم نداریم
-پس چطور واسه ونیز پول و ویزا داری؟ منو ببر کبک
گوبلین بخاطر لحن دستوری اش خنده ی نمکینی کرد
-هاه..تو داری دستور میدی نه؟
فرشته ابرویی بالا انداخت
-نمیبری؟
گوبلین نیشخندی زد و کمی سر به سرش گذاشت
-نبرم چیکار میکنی؟
-باهات حرف نمیزنم
-مگه دست خودته؟
فرشته ی عزیزش بیش از حد رقابتی بود
- میخوای امتحانش کنی؟
- شاید بعدا امتحانش کردم؛بیا اینجا
دست فرشته را گرفت و او را در اغوشش کشید و بوسه ای به موهای نرمش زد: میبرمت هرجایی که بخوای
ESTÁS LEYENDO
" Goblin " [Complete]
Fantasía•¬کاپل: کایسو | هونهان •¬ژانر: فانتزی | کمدی | تخیلی | جادویی •¬خلاصه: کیونگسو یک فرشته ی مرگ خیلی خوش شانسه که از شانس خوبش موقع اجاره کردن خونه , گیر یه صاحب خونه ی بدعنقی که باهم مشکل دارن و از قضا یه گوبلینه و اسمش هم کیم جونگینه افتاده محض ر...