Tame me baby boy🔞

Kiss him

تهیونگ هنوز شکه ی حرکت هوسانه و گستاخانه ی کوک بود.
همون طور که به پشت داخل لبه ی وان افتاد و کوک هم لب پایینش رو میخورد برای نگه داشتن تعادلشون دستش رو روی کمر لخت کوک گذاشت.
تا به عمرش هیچ برده ای همچین جرئتی نکرده بود. میخواست اول خوب از این پسر لذت ببره بعد به فکر مجازات گستاخیش باشه.
کوک دلش رو از لب پایین تهیونگ کند و سراغ مکیدن و لیسیدن لب بالاش رفت.
تهیونگ گذاشت کوک چند دقیقه لب هاشو بخوره و بعد خودش کنترل کیس رو بدست گرفت.
کوک رو به پشت هول داد و زانو هاش رو دو طرف کوک گذاشت.
سر کوک رو محکم گرفت و با وحشی گری لب هاشو مکید.
بعد از اولین مکش نیروی هوس انگیزی به بدنش منتقل شد.
کوک بی حرکت مونده بود و گاهی از درد ناله میکرد. تهیونگ اونقدر لب هاشو لیسید و مکید که کوک خون جاری از گوشه و وسط لبش رو حس میکرد.
کوک خواست دستش رو پشت تهیونگ بزاره که تهیونگ دو تا دستش رو با حرص گرفت و بالای سرش نگه داشت .

با این حرکت دهن کوک نیمه باز شد و تهیونگ از فرصت استفاده کرد و زبونش رو تو دهنش کرد.
خیلی زیرکانه زبونش رو هر جای دهن کوک میبرد و طعمش رو میچشید.
تا اینکه یه مزه خوب پیدا کرد. و شروع کرد به مک زدن و بازی کردن با زبون کوک.
صداهای تحریک آمیز بوسشون توی حموم اکو میشد.
تهیونگ ناگهان بوسه رو با صدای مکش شدیدی قطع کرد و کوک رو به شکم خوابوند.
روی کمرش نشست و باسن بی مو و سفیدش رو دید زد.
کوک ناگهان استرس پیدا کرد .چون هنوز برای سکس آماده نبود . و سعی کرد آروم باشه و آروم نفس کشید.
تهیونگ بعد از اینکه به حد کافی دید زد دستش رو آروم آغشته به آب کف آلود حموم کرد و روی باسن کوک کشید.
تهیونگ پرسید:

_چند سالته؟
کوک با لرزشی که توی صداش حس میشد گفت:

_من.. ۲۰ سالمه.

تهیونگ پوزخندی زد و گفت:

_پس تا ۲۰ بشمار.

کوک اول منظورشو نفهمید.تا اینکه اسپنک دردناکی آغشته به کف به باسنش برخورد کرد و صدای هوس انگیزی ایجاد کرد.

_بشمار!

کوک آروم گفت:

_ی..یک

ضربه های دوم و سوم و چهارم و... به باسنش میخوردن. هم لذت داشت هم کمی درد.
با بالا رفتن شدت ضربه کوک بیشتر ناله میکرد و میشمرد.

_ده .....آههههههه

_پونزد آهههههه ده

تهیونگ مست صدای ناله هاش شده بود. و ضربه آخر رو هم با شدت زد
_اوممممممم بیست آه