Touch it༒

13.3K 1.6K 373
                                    

دست کشیدش هنوز بین رون هاشو لمس میکرد.
کوک نفس نفس میزد و سعی میکرد که تکون نخوره...

انگشت هاش توی کمترین فاصله از خصوصی ترین قسمت پسرک قرار داشت.
دست دیگش محکم دور شکم و کمر باریکش حلقه شده بود و اجازه حرکت به پسرک رو نمیداد.

تهیونگ پوزخندی زد و از پشت دهنش رو به لاله گوش کوک رسوند.

آروم و هوادار کنار گوشش زمزمه کرد:

"نمیخوای کمکم کنی یکیش رو انتخاب بکنم؟"

کوک همون طور که به خاطر نفس های تهیونگ گردنش رو به شونش نزدیک تر میکرد با مکیده شدن لاله ی گوشش از جا پرید و توی قسمت بدی از بدن تهیونگ قرار گرفت.

تهیونگ بیشتر پوزخند زد و کمر کوک رو گرفت بیشتر به خودش فشار و داد و مکیدن لاله ی گوشش رو متوقف نکرد.

کوک درد کمی رو توی قسمت مقعدش حس کرد اما پوزخندی زد و تصمیم به عملی کردن فکرش کرد.
چشم هاش رو محکم بست و دستش رو روی دست اربابش که روی رونش بود گذاشت و فشار داد.

همون طور که سرش رو به سمت صورت اربابش خم میکرد
تهیونگ مکیدن گوشش رو رها کرد به کوک که حالا صورتش به سمت خودش بود خیره شد.
تقریبا نوک بینی هاشون بهم دیگه برخورد میکرد.

کوک همون طور که صورتش رو هنوزم جمع کرده بود زمزمه کرد:

"ددی.... اههه میشه آروم تر پیش بری؟ من هنوز خوب نشدم!"
و انتهای جملش لب پایینش رو به حالت کیوتی بیرون داد .

تهیونگ که خودشم متوجه نقشش شده بود تصمیم گرفت رام بیبی کوچولوش بشه.

از کمر و یکی از رون هاش گرفت و هر دوتا رونش رو دو طرف رون هاش خودش قرار داد.

حالا کوک کاملا به سمت تهیونگ بود و دست هاش به دور گردنش حلقه شده بودن.

تهیونگ مثل کسایی که خیلی نگرانن دستش رو روی کمر کوک گذاشت و آروم فشار داد و پیشونی هاشون رو به هم برخورد داد و زمزمه کرد:

"اینجاس؟"

کوک آروم سرش رو تکون داد .....

تهیونگ توی همون پوزیشن دستش رو سمت باسن کوک برد و چنگ زد و و با دست دیگش هنوز کوک رو از کمرش نگه داشته بود:

"ددی رو ببوس کوچولو"

کوک گره دست هاش رو دور گردن تهیونگ محکم تر کرد و دقیقا کنار گوشش زمزمه کرد:

"اگه کوچولو حرف گوش کن باشه ددی قول میده باهاش مهربون باشه؟"

تهیونگ به چشم هاش خیره شد و گفت:

Tame me baby boy🔞Donde viven las historias. Descúbrelo ahora