_خب تموم شد؟
+آره
مامانش با صدای بلند در حال آواز خوندن برای پسر کوچیکش جیهیون بود .
آخرین بستهی لباس هاش رو آورد و دستی به پیشونیش کشید تا از شَر قطره های عرقهای مزاحم خلاص بشه .
+عزیزم بابات اومد حرکت میکنیم . چند لحظه ی دیگه میرسه
به سمت آشپز خونه رفت و بطری آب رو برداشت . بعد از اون همه کار خستگی بهش غلبه کرده بود . تنها لیوان رو میز رو برداشت و کمی آب داخلش ریخت که حواسش به زنگ گوشیه مامانش پرت شد .
مامانش با خستگی زیاد گوشی رو جواب داد.
"بله ؟ خودم هستم . چی؟"
و بعد گوشی از دستش روی زمین افتاد . جیمین فقط به صورت رنگ پریده مادرش نگاه کرد و به سمتش دویید .
+مامان ، مامان چی شده ؟
خانم پارک نگاهش رو به جیمین داد و سعی کرد به اشکی که داشت داخل چشماش میجوشید غلبه کنه .
_جی...جیمین تو مراقب جیهیون باش ت...تا من برگردم .
+مامان لطفا بگو چیشده . کجا میخوای بری؟ لطفا بگو
کم کم جیمین داشت از استرس و ترسی که بهش وارد شده بود گریش میگرفت. ضربان قلبش به تندترین حد ممکن رسیده بود.
_عزیزم ... ب..بابات تصادف کرده و یکم آسیب دیده . اما زیاد اتفاقی نیو...نیوفتاده.
جیمین از شدت شوک پاهاش سست شد و به تنها چیزی که فکر میکرد باباش بود.
_ام...اما خواهش میکنم تو نیا عزیزم. م...من سریع برمیگردم.
+نه منم میام
تقریبا داد زد که همین باعث شد جیهیون حواسش بهشون پرت بشه و با قدم های تند و کوچیک به سمتشون بدوه
_کوجا میخواین بلین؟ میسه منم بیام؟
خانم پارک نگاه ناراحت و عصبیش رو به جیهیون داد و گفت:
_عزیز دلم؛ جایی نمیریم برو بازیتو بکن.
رو به جیمین به سمت آشپزخونه اشاره کرد تا برن و اونجا حرفاشون رو بزنن .
_جیمین.. ما نمیتونیم جیهیون رو خونه تنها بزاریم . بیمارستان هم نمیتونیم ببریمش چون اونجا رو میزاره رو سرش . من میرم سریع میام.
جیمین با نگاه ناراحت سرش رو آروم به نشانهی تایید تکون داد.
خانم پارک بوسه ای روی پیشونیه جیمین زد و با عجله به سمت در رفت.
جیمین با قدم هایی سست به سمت اتاق برادر کوچیکش جیهیون رفت و روی تخت کوچیکش نشست و به جیهیون که داشت با علاقه به اسباب بازیاش نگاه میکرد چشم دوخت.
YOU ARE READING
°•poison•°
Romance°•مثل یه زهر پخش میشه تو سرت تو قلبت مهم نیست عشق باشه یا نفرت مهم نیست بیماری باشه یا علاجِ اون مرض فقط یه روز به خودت میای و میبینی که مبتلا شدی به این عشق به این بیماری! این بار فرار نکن ازش بمون حسش کن و . . . بجنگ زمان آپ : دوشنبه ها _________...