________________
یادمه وقتی امتحان نهاییمو دادم هرچی کتاب این درسا چرت و پرت مثل سلامت بهداشت بود رو با رفقا سوزوندیم...خیلی حال داد
اما کتابا دانشگاه انقده گرونن آدم دلش نمیاد بهشون دست بزنه یبار طوریشون بشه:")نظرتون راجب کاراگاه کوکی چیه؟😆
بره فضولی کنه تو زندگی مردم چیزا بد بد نبینه این بچه هنوز معصومه:"(کاغذام گم شدن اینا سررسیدن واس همین انقد تکه تکه و داغونن😂
دعا کنید پیدا بشن🥺
نو این اتاق من خر با بارش گم میشه چه برسه به کاغذ😎انقده خستممم و کار ریخته سرم که نمیخواستم آپش کنمT~T
اما دیدم به همون تعدار کمی هم که میخونن قول دادم و پا حرفم موندم:")
دوستون دارم♡
وویت و کامنت یادتون نره💕
YOU ARE READING
•Complete~Daddy Long Legs || Taekook Ver
Fanfiction...Complete... ▪︎مقدمه: بابا لنگ دراز عزیز... تمام دل خوشی دنیای من این است که ندانی و دوستت بدارم! وقتی میفهمی و میرانیام چیزی درون دلم فرو میریزد....چیزی شبیه غرور! بابا لنگ دراز عزیزم گاهی خودت را به نفهمیدن بزن و بگذار دوستت بدارم! بعد از تو هی...