part.8

377 57 14
                                    


+نه خوابم😐😂
-خیلی نمکی میدونستی؟😐
یا خداااا
ساعت ۱۲ ظهرههههههه
+مگه همیشه کی بیدار میشی؟
از جام بلند شدم و همونطوری که لباس چروکمو تکون میدادم گفتم:معمولا ۹ اگه دیگه خیلی دیر بخوابم ۱۰
+میتونم بدونم خیلی دیرت میشه ساعت چند؟
نگاهی بهش کردم:یک
و از اتاق رفتم بیرون
+چی داری واسه صبحونه؟
-صبحونه هم میخوای بخوری این وقت ظهر؟
+دیشب شام نخورم ناهار هم درست حسابی نخوردم.تب هم که کرده بودم
jimjn
تازه با اخرین حرفی که زدم یادم افتاد دیشب مست بودم
-محض اطلاع دارم میگم.ناهاری که تو خوردی منم خوردم شام هم نخوردم تا صبح هم بالاسر جنابعالی وایساده بودم
+خب بزار خودم صبحونه درست میکنم
-نمیخواد بابا خودم درست میکنم
قابلمه رو گذاشت رو گاز که داغ شه و رفت پشت یخچال.نمیدیدم داره چیکار میکنه.چند ثانیه بعد یه موزیک بیکلام پلی شد و از پشت یخچال اومد بیرون(پشت یخچال ینی اونجا که سیم و اینا داره نه ها😂😂اونور یخچال منظورمه😂)
رفتم تو آشپزخونه و به اوپن تکیه دادم
+بیکلام بیشتر دوس داری یا باکلام؟
-وقتی آشپزی میکنم یا دارم چیزی مینویسم معمولا عادت دارم اهنگ گوش کنم ولی بیشتر بیکلام.تو بقیه شرایط باکلام گوش میدم.هردوتاشو دوست دارم
+میگم که..
برای چند لحظه چشماش رو چرخوند سمتم و دوباره نگاهش رو برگردوند
+دیشب کاری نکردم؟
ابروهاشو بالا انداخت:چه کاری؟
خب پس کاری نکردم
+مثلا حرف خاصی نزدم؟
-مثلا..؟
+نمیدونم مثلا موقع مستی یه چیزی از دهنم بپره دیگه
-نه چیزی نگفتی به هرحال اگه هم میگفتی خودم میدونستم متوجه چیزی که میگی نیستی
آماده شد.بشین
مشغول خوردن شدیم.تمام مدت نگاهش پایین بود انگار امروز یه چیزیش بود مثل همیشه نیس
+حالت خوبه؟
-اره چطور؟
+احساس میکنم مثل همیشه نیستی.همیشه خیلی میخندی امروز یه جوری ای
سرشو اورد بالا و چند ثانیه بهم زل زد‌.یهو لباشو تا حایی که مبتونست کش داد.فک کنم اگه جاش بودم لبم جر میخورد.با سختی گف:چطوره؟
سرمو انداختم پایین و لبخند زدم:شبیه جوکر شدی
-یاااا
+داری به حالت عادیت برمیگردی
چشم غره رفت ولی اخرش لبخند زد
+دیشب واسه چی اومده بودی بار؟
-مردم واسه چی میان؟
sujin
لباشو غنچه کرد و چشماشو تو حدقه چرخوند
+خب..هرکی واسه یه چیزی
و لبخند شیطانی ای زد
-آیش..منحرف بدبخت
+خو واسه چی؟
-هر وقت تو گفتی منم میگم
+اوکی نگو
+گوشیم زنگ میخوره میشه بری بیاریش؟
-بله؟
+نه نه..خودم میرم میارم
jimin
باز این مزاحمه
+بله تهیونگ
/سلام هیونگ.ببین من هرچی باهاشون حرف زدم قبول نکردن امروز باید بیایم تمرین
+نگوووو
/ببخشید دیگه گفتم😬
+من خسته ام😭😭
/اوه اره خبر دارم.چی شد خوش گذشت؟😉
+خیلی بیشوری
/عههه به من چه تازه کلی بهت لطف کردم نیومدم.کاش حداقل از این فرصت استفاده میکردی خاک تو سرت
+بزار من دستم به تو برسه.مگه من مثل توام اخه بزمجه؟
/نه خدانکنه ما مثل هم باشیم وگرنه من دیگه گود بوی نیستم به جمع تو میپیوندم
+گود بوی کی بودی توووو
/هیونگ جونمممم
+قطع کن قطع کن حوصلتو ندارم
/بهم میرسیم عزیزم.بای

+من باید برم تمرین
-خب برو
+منظوم اینه که..ماشین ندارم
-خب تاکسی بگیر
+پولم نبرده بودم با خودم دیشب
-خب ماشین منو ببر بعد بیار بزارش جلو در برو خونتون
+اونوقت باید پیاده برم خونه باز
-میگی چیکار کنم؟
+میای منو برسونی؟
-امر دیگه ای نیست؟
+لطفا..!اصلا بیا تمرین ما رو نگاه کن
-نمیشه که اخه اگه کسی ما رو با هم ببینه واسمون شایعه درست میکنن
+نمیکنن ماسک و کلاه و عینک میزاریم
-نمیدونم..
+بیا دیگه
موهاش رو به پشت گوش هاش هدایت کرد:باشه
+مرسیی
...
و دوباره این تهیونگ زنگ زد
+الو..حواست باشه به بلوتوث ماشین وصله سوجین اینجاست
/سوجین اونجا چیکار میکنه؟
-سلام
/سلام
+میاد تمرین ما رو ببینه
/جیمین..باشه
+بس کن تو رو خدا.حالا چیکار داری
/هیچی زنگ زدم بگم بت هزار بدبختی رضایتشو گرفتمممم نمیخواد بیاینننن.خوشحال شدی نه؟
+تهیونگ مریضی؟نه مریضی؟مریضی دیگه اخه تو نمیتونستی زودتر بگی؟الان نزدیک کمپانی ایم.من با تو چیکار کنممم
/نکبت کلی زور زدم تا رضایتشو گرفتم.لیاقت نداری که
+باشه حالا قهر نکن
تهیونگ..الو..
این کی بزرگ میشه اخه
- خب برگردیم دیگه
+میگم حالا که تا اینجا اومدیم بیا بریم بیرون غذا بخوریم
-لو میریم
+نههه.من یه سرتوران دنج سراغ دارم اصلا هیچکس نمیاد ولی غذاش عالیه میتونیم بریم اونجا.چی میگی؟
+اوکی پس میریم
-😐گفتم باشه؟
+سکوت علامت رضایته
...
+چی میخوری؟
جوابی نداد سرمو اوردم بالا و بهش نگاه کردم.گوشیش دستش بود.میخواست یه حرفی بزنی و هی دهنشو باز و بسته میکرد اما انگار نمیدونست چی بگه
دستمو رو دستش گذاشتم:چیزی شده؟
گوشی رو از دستش ول کرد و دستاشو گذاشت رو صورتش.متعجب به گوشیش نگاه کردم و تازه چیزی که داشت میخوندو دیدم

متعجب به گوشیش نگاه کردم و تازه چیزی که داشت میخوندو دیدم

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


ساری بابت تاخیر لاولیز⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩

first actWhere stories live. Discover now