part.10

380 54 18
                                    

برای اولین بار تصمیم گرفتم در برابر یه غریبه رو دروایسی نداشته باشم و خودمم رو تو آغوشش ول کردم.چند دیقه بعد حس کردم که اگه یه کم دیگه گریه کنم لباسش کامل خیس میشه و اروم ازش فاصله گرفتم و اشکامو پاک کردم
-میرم کنار آب صورتمو بشورم
از پل پایین اومدم و کنار اب خم شدم. دستامو از آب پر کردم و به صورتم پاشیدم
-من دیگه میرم هوا کم کم داره تاریک میشه.برای همیشه هم که نمیتونم اینجا بمونم
+میتونی رانندگی کنی؟
-اره.حالم خوبه.فردا میبینمت.خدافظ
...

نشستم رو مبل و همونطور که موهامو خشک میکردم گوشیمو از رو میز برداشتم که دوستامو برای فردا دعوت کنم به یه کافی شاپ که همون لحظه شماره ناشناس افتاد رو گوشیم
-الو؟
خبرنگار:الو سلام من خبرنگار یانگ هستم از مجله ی korea today تماس میگیرم
-بفرمایید
خبرنگار:در مورد شایعه ای که اخیرا منتشر شده..مطلع هستید درسته؟
چشمامو بستم و لبم رو زیر دندونم گرفتم
-بله میدونم
خبرنگار:شایعه رو تایید میکنید یا تکذیب؟
-شایعه رو تکذیب میکنم و فکر نمیکنم اگه دو تا آیدل با هم برن بیرون نشون دهنده ی یه رابطه ی عاشقانه باشه.لطفا به بقیه همکاراتون هم اطلاع بدین چون دیگه جواب هیچ خبرنگار دیگه رو نمیدم
خبرنگار:بله حتما.ممنون از وقتی که در اختیار من قرار دادین
-خواهش میکنم
تلفن رو قطع کردم.هووف چه وضعیت رو مخیه
jimin
/جیمین چه غلطی کردی این شایعه پخش شده
+به تو چه آخه؟
/به من چه؟بیگ هیت داره به فنا میره،به من چه؟زود،تند،سریع جواب منو بده
+تو چی میخوای بدونی؟
/میخوام بدونم دوسش داری؟جوابش سه حرف.الف،ر،ه
+نخیر جوابش دو حرفه،جوابش نه.دوسش ندارم.الان خیالت راحت شد؟
/ثابت میکنم دوسش داری
+باشه ثابت کن.وسایل منو کجا گذاشتی میخوام برم خونه
/همه رو پرت کردم تو کمدت
وارد اتاق پرو شدم و چراغو روشن کردم.منیجرم دست به سینه تو اتاق تاریکی که من الان روشنش کردم وایساده بود
+وحشت کردمممم.واسه چی تو تاریکی وایسادی اخه؟اه نزدیک بود سکته بزنم
منیجر:فعلا که نزدی.چه دسته گلی به آب دادی جیمین؟
+چی میگی؟
منیجر:همین گندی که به بار آوردی دیگه.کلا پشیمون شدم واسطه ت شدم واسه بازیگریت
+بابا همه ش چرته تو چرا باور میکنی؟
منیجر:عه پس برو جواب همه ی خبرنگارایی که تو اتاق رئیس لنگر انداختنو بده
+من به خاطر همینا نرفتم خونه بعد برم دستی دستی خودمو بندازم تو چاه؟برو تو رو خدا دست به سرشون کن بگو حقیقت نداره منم خسته ام بگو اصلا فردا یرمیگرده سئول امروز رفته ایلسان.
منیجر:تو بری ایلسان مگه در عرض یکی دو ساعت میتونی برگردی؟
+بابا تو که بهتر از من بلدی حاضرجوابی کنی برو یه چیزی بگو دیه
منیجر:حاضرجواب خودتی
+آینه آینه😐چرا بچه بازی در میاری😐هرکاری خواستی واست میکنم فقط اینا رو بگو دست از سر من بردارن
منیجر:به شرطی که یه هفته هر وقت خواستم ماشین قرمزتو بهم قرض بدی
+بااااشه
یا خداا این چی میگه دیگه
+الو کارگردان نام
×سلام خوبی؟
+مرسی،چیزی شده؟
×به سوجین پیام دادم گفتم فردا نیاد برای فیلمبرداری اما تو باید بیای
+چرا تبعیض قائل میشی بین من و اون؟
×تبعیض چیه؟
+وقتی تقش اصلی زن نباشه از چی من میخواین فیلمرداری کنین؟
×دو دیقه زبون به دهن بگیر بهت بگم ماجرا از چه قراره.فردا تولد سوجینه(یادتون باشه تو پارت ۳ گفت تولدش ۵ سپتامبره میخواستم دیروز آپ کنم چون دیروز ۵ سپتامبر بود اما نشد دیگه به بزرگی خودتون ببخشین)به همه ی عوامل گفتم فردا میان اینجا رو تزئین کنیم بعد فردا به سوجین زنگ میزنیم میگیم موقع تدوین فهمیدن صداش تو یکی از سکانس ها لرزش داره باید بیاد یه بار دیگه بگه.میخوایم سورپرایزش کنیم.فقط به تو و تهیونگ نگفته بودیم به تهیونگ هم بگو،باشه؟
+باشه حتما
×پس فردا میبینمت
به تهیونگ پیام دادم که بیاد جلوی در کمپانی منتظرم شه و به منیجرم زنگ زدم
+چی شد؟میتونم برم؟
منیجر:برو حله.تکذیب کردم
+لاو یووو ماشین قرمزم تو پارکینگه دیگه نمیبرمش. این یه هفته مال خودت. لازم ندارم،فقط داغونش نکنی
منیجر:رانندگیم از تو بهتر نباشه بدتر نی
...
+هوووی تهیونگ
/چیه باز علافم کردی اینجا؟
+فردا تولد سوجینه
/عه خب مبارک باشه
+ما هم دعوتیم
/واقعااا؟آخ جونننن جشن کجاس حالا؟
+فردا فیلمبرداری نداریم به جاش میریم اونجا بهش زنگ میزنیم بیاد سورپرایزش کنیم
/منم که استعداد دارم تو سورپرایز کردن
+اره استعداد تو ریدن به سورپرایز
/یه چیزی بت میگماا.هر چی میخوام احترامتو نگه دارم تو هی..
+ای جونم با ادب کی بودی تو؟حالا که انقد واسم احترام قائلی منو برسون خونه
/چه غلطااا
+میخوای امشب بیای خونه ی من بخوابی؟
/بهش فکر میکنم
+تهیونگگگگ
/باشه بابا باشه میرم ماشینمو بیارم
...
/یادت که نرف چی گفتی؟
+چی گفتم؟
/من گفتم ثابت میکنم دوسش داری تو گفتی ثابت کن،مشکلی نداری که؟
+نه اصلا.حتما ثابت کن اگه تونستی
/میدونی که میتونم.
+رو چه حسابی؟
/کی بود مچ نامجون هیونگو گرفت؟
+اوهوع،تهیونگ کارآگاه
/مچ تورم میگیرم
+موفق باشی
/باشه بعدا غر نزنیا
+چرا جدیدا انقد رو مخ شدی؟
/به تو رفتم.ایش😒نظرمم عوض شد نمیخوام خونه ت بمونم میرم خونه خودم.پیاده شو
+باشه بابا لوس ننر
...
sujin
-چییی؟اخه خودتون گفتین نیام
×نمیخوایم ضبط کنیم که یه یه ربع بیا اینجا بعد برو خونه
اه تازه خوشحال شدم یه روز تعطیلم.با لحن گرفته ای جواب دادم:باشه
...
در استودیو رو باز کردم و با سالنمون که کاملا تاریک بود مواجه شدم.کمی جلوی در وایسادم تا چشمام به نور عادت کنه و وارد شدم.هر چی دستم رو روی دیوار میکشیدم نمیتونستم کلید برق رو پیدا کنم.ناگهان همه ی چراغای سالن یکی بعد اون یکی با صدا روشن شدن
و توانایی دیدن چیزی که جلوم بود رو بهم دادن.
بادکنک عدد ۲۱ به رنگ رزگلد وسط دیوار قرار داشت و بالای اون ریسه ی happy birthday به طور مورب به دیوار چسبیده بود.
کیکی با روکش خامه ای که عاشقشم روی میز بود و دو دسته از بادکنک های هلیومی دو طرف میز بود.کل این میز و دیوار با رنگ های مورد علاقه ی من دیزاین شده بود

first actWhere stories live. Discover now