استيفن:*ميره توي اشپزخونه و متوجه توني ميشه *چرا داری دوغ و قهوه رو مخلوط میکنی توني؟
توني:*با چشماي قرمز شده كه داد ميزد داره جون ميده واسه خواب گفت*چون دوغ خواب میاره،قهوه ام بیداری، میخوام ببینم مخلوط این دو تا میتونه منو به دنیای خواب و بیداری ببره...
استيفن:*اروم ميره سمت توني*اوه توني اونو نخور ! بدش به من
بيبي !
توني:*معجون توهم رو پشتش قايم كرد و در برابر استيفن مقاومت كرد*نميخوام نميدمش!برو عقب
استيفن:پيييترررررر بيا اينجاااا بابات رد داده داره خودشو ميكشه!
توني:*انگشت فاكش رو بالا مياره*اون بچه الان مدرسه اس،حالا اگه ميتوني بيا بگيرش...
استيفن :اوكي هر جور كه راحتي...*به سمت توني حركت ميكنه*
*بعد از ظهر*
*پيتر از مدرسه بر ميگرده*
پيتر:*كوله اش رو ميندازه روي مبل و به استيفن كه داره كتاب ميخونه و انگار دنبال يه چيزيه نگاه ميكنه*سلام !بابا كجاست؟
*صداي داد توني تو دستشويي ميپيچه*
استيفن:سلام !پدر گراميت تو دستشويي گير افتاده...
پيتر:گير كرده؟ميتونم درش بيارم؟
استيفن:نه پيتر ، توني دوغ و قهوه رو با هم خورده اوردوز كرده ،
دارم تو كتاب رو ميگردم ببينم راه حلي هست اين خل و چل رو نجات بدم يا نه!
پيتر:*به سمت اتاقش ميره*پس من توش تخصصي ندارم!اوكي ميرم مشق هام رو بنويسم.
توني:*با داد*استييييفننننن بدااادم برسسسسسس
استيفن:*داد ميزنه*فعلا با همون روش سنتي كه بهت گفتم جلو برو تا ببينم چي ميتونم برات گير بيارم ،زور بزززن فعلا
توني:دارم ميميرممممم
استيفن:تا تو باشي دفعه بعدي كه خواستم جلوت رو بگيرم الكي مقاومت نكني...
استيفن:*با خودش زمزمه ميكنه*چايي نبات هم اثر نداشت روش...
ESTÁS LEYENDO
fun time with avengers 2 (complete✔️)
De Todoبه بوك دوم فان تايم و دنياي زيبا و رنگارنگ شيپ هاي دوستداشتني خوش اومديد🙂 "اينجا لحظات خنده داري رو ميبينيد كه تو فيلم ازشون خبري نبوده😁" ❤️💛💚💙💜💗 ♥️Love Is Love ❤️ ❤️💛💚💙💜💖 and I die for ♥️Stucky♥️ ♥️Thorki♥️ ♥️Ironstrange♥️ captain ⚓️♥️...
