126

293 33 33
                                        

*استيو باكي ميرن به جنگل و تصميم دارن كه شب تو جنگل چادر بزنن و بخوابن *

*صبح روز بعد*

باكي:*از چادر مياد بيرون و خواب الو درحاليكه داره چشماش رو ميمالونه به سمت ماشين ميره و شوكه به صندوق عقب ماشين نگاه ميكنه و اهسته زمزمه ميكنه *اوه شت! استيو ديشب يادش رفته در هاي ماشين رو كامل ببنده!

باكي:*اروم و بي سرو صدا بر ميگرده توي چادر و استيو رو بيدار ميكنه* بيدار شو استيو! بايد يه چيزي رو ببيني؟

استيو:هووووم !چي رو؟

باكي:هيس! الان بيدارشون ميكني؟ پاشو بهت ميگم بايد چي رو ببيني.

باكي:*اهسته استيو خواب الو رو به سمت ماشين راهنمايي ميكنه و به داخل ماشين اشاره ميكنه *ديشب قرار بود ما تو ماشين بخوابيم كه تو قبول نكردي و رفتيم تو چادر ، ولي ماشين قسمت اين كوچولو ها شد، نگاشون كن!ببين چه اروم خوابيدن!

استيو:*محو تصوير رو به روشه و خواب از سرش ميپره
و اروم دوربينش رو در مياره*اين لحظه بايد ثبت بشه باك! فكر نميكنم ديگه همچين فرصتي گيرمون بياد .

استيو:*محو تصوير رو به روشه و خواب از سرش ميپره و اروم دوربينش رو در مياره*اين لحظه بايد ثبت بشه باك! فكر نميكنم ديگه همچين فرصتي گيرمون بياد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
fun time with avengers 2 (complete✔️)Where stories live. Discover now