140

256 43 54
                                    

لوكي:ثور!!!اوه خداي من!فقط دو روز اينجا نبودم!چرا تپل شدي؟

ثور: *رو مبل لم ميده *به خودم مربوطه...در ضمن من هنوزم خداي عضله هام...

لوكي:*دست به سينه ميشه *ببخشيد! ... من فقط ميخواستم بهت بگم كه مراقب سلامتيت باشي حداقل غذاهاي بهتر بخور...

ثور:امروز توني يه نصيحتي بهم كرد ...

لوكي:ميشنوم !

ثور:گفت هرچي كه دوست داري بخور و اگه كسي هم مانعت شد
اون رو هم بخور...

لوكي:وات د هل!ثور! بشين سر جات!من غذا نيستم...

ثور:*از روي مبل بلند ميشه و اهسته به لوكي نزديك ميشه*فقط يه گاز!قول ميدم درد نداشته باشه...

لوكي:مگه ادم خواري؟ اصلا هرچي دوست داري بخور به من چه!...

ثور:*لوكي رو ميگيره و لپش رو گاز ميگيره*ولي تو از همه چيز خوردني تري

لوكي:مگه دستم به استارك نرسه...

ثور:*بازوي لوكي رو ميبوسه*ولي بهترين نصيحتي بود كه در طول عمرم شنيدم

لوكي:عاره...به نفع خودت ازش استفاده كردي...

ثور:*كنار گوشش زمزمه ميكنه*ميخواي بازم خداي عضله هارو لمس كني!تپل نشدما!

لوكي:*قرمز ميشه و دنبال يه راه فراره *نه قربون دستت فهميدم ، هنوزم خداي عضله هايي و من دارم بين بازو هات له ميشم.

ثور:اوهههه يسسسس درستشم همينه ،ولي بزار نشونت بدم مانعم نشو دلم ميشكنه.

لوكي:*خجالتي به ثور نگاه ميكنه كه تيشرتش رو در اورد و كم مونده خودش رو لخت كنه * نميتونم مانعت بشم
ولي كيه كه بتونه.....واو...

ثور:پس اين يه جور تاييده اس كه بتونم بخورمت مگه نه!

لوكي:كي تونستم مانعت بشم كه اين بار دومم باشه !

ثور:عااح اين قدرت منه لوكي.

fun time with avengers 2 (complete✔️)Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang