Vote please🌟🌟🌟
_______________________________________
لویی ماشینش رو دقیقا کنار کلاب همون جایی که شب قبل با هم فرار کرده بودن و ماشین هری رو جا گذاشته بودن نگه داشت و برگشت تا به هری که کنارش نشسته بود نگاه کنه.
_ خیلی خب پس... اینم از ماشینت...
هری متقابلا بهش نگاه کرد و بعد از تکون دادن سرش لبخند کوچیکی به لویی زد.
_ آره.... آم.. ممنون..... برای همه چیز..
در حالی که دست پانسمان شدش رو بالا گرفت گفت و لویی هم یکی از همون لبخندای بامزشو بهش نشون داد.
_ خواهش میکنم..... حدس میزنم.. بعدا میبینمت. درسته؟ یعنی... اگه تو مشکلی ندا..
_ آره... آره. معلومه که ندارم...
لبخند لویی بی اختیار پررنگ تر شد و چشمای آبی رنگش به یه خط تبدیل شدن. چیزی که میتونست قلب هری رو فقط با تماشا کردن از جاش در بیاره اما قطعا قرار نبود بهش اعتراف کنه.
_ پس... ما خوبیم؟..
لویی همچنان با تردید و امیدواری پرسید و تک خنده جذابی از هری دریافت کرد.
_ ما خوبیم...
هری در حال تکون دادن سرش گفت و لویی چند ثانیه توی سکوت به صورتش خیره موند قبل از اینکه با اضطراب خودش رو روی صندلی ماشین جلوتر بکشه و بعد از یه مکث کوتاه توی فاصله چند سانتی متری از صورت هری لباشو خیلی کوتاه روی لبای هری بذاره و بعد دوباره به عقب برگرده.
هری که فقط بخاطر همین تماس کوچیک تپش قلبش چندبرابر شده بود چند ثانیه طول کشید تا چشماشو دوباره باز کنه و بعد دوباره با همون لبخند به لویی نگاه کنه.
_ فعلا...
لویی کوتاه خندید و نگاهش هری رو دنبال کرد که از ماشین پیاده شد و به سمت ماشین خودش که اون طرف خیابون پارک شده بود رفت. وقتی هری قبل از سوار شدن دوباره برگشت و نگاه کوتاهی بهش انداخت دستی براش تکون داد و ماشینو به حرکت درآورد.
حدود ربع ساعت بعد هری ماشینو توی پارکینگ آپارتمان پارک کرد و با استرسی که خودش نمیدونست دلیلش دقیقا چیه کلیدو توی در انداخت و وارد شد.
_ من خونم....... کم؟؟
صدای بسته شدن شیرآب آشپزخونه رو شنید و بعد از اون چهره لبخند به لب کمیل رو دید که به سمتش میومد و هرچی بهش نزدیک میشد لبخندش به مرور روی لبش میماسید.
_ خدایا هری.... باز چی شده؟؟!
همونطور که چشمش به پانسمان دست هری و کبودی جزئی روی صورتش بود پرسید و وقتی بهش رسید دست هری رو توی دستش گرفت.
YOU ARE READING
Irresistible [L.S] *Completed*
Fanfictionچون تو برای من خواستنی، ممنوع، و هر چیزی بین این دو مفهومی. و من به سادگی نمیتونم مقاومت کنم...