❄Part 05❄

101 33 2
                                    

همین که اون الدنگ لنگ دراز قیافه عصبانیمو دید با وحشت شروع به دویدن کرد و منم دنبالش.

به خاطر لنگای درازش قدمای بلند برمیداشت اما منم مثل اون بودم.

همونجور که دنبالش میدویدم داد زدم:«که اون اب پرتقال و اب دهنتو تو صورت من تف میکنی ها؟؟سر جات وایسا جکسوووون!!»

اونم با مسخرگی گفت:«غلط کردم جه بوم جونم.اصلا چیز خوردم.بی خیال ما شو.من زن و بچه دارم امید هزار نفر به منه.دلت میاد امیدشونو کور کنی؟من جوونم هزار تا ارزو دارم.بعدشم اصلا تقصیر من نیست که.اخه اولین باره پسر اوردی خونه تعجب کردم.بعد خیلیم شبیه مجسمه برفی دیروزیه....»

همین که به اینجای حرفش رسید با تعجب برگشت و وایساد.

منم که از حرکت یدفعه ایش تعجب کرده بودم وایسادم.جکسون با چشمای گرد شده یکم به من،یکم به جینیونگ،و یکم به پشت سرم نگاه کرد.

با گرفتن رد نگاشو رسیدن به جای قبلی مجسمه برفیم علت تعجبشو فهمیدم.اونا نمیدونستن که جینیونگ زنده شده.

جکسون یکم اخم کرد.بعد یکی از همون لبخندای گشادشو که باعث میشد نگران بشم که با جوکر نسبتی داره یا نه زد.

پوکر نگاش کردم تا ببینم دوباره قراره چه چرت و پرتی بگه.

اونم زیاد منتظرم نذاشت و با ذوق شروع کرد به گفتن چرت و پرتاش:«اوه یس بوی.فهمیدم قضیه چیه.تو از همون گی باری که بهت معرفی کرده بودم با یه فرشته ملاقات کردی و یه دل نه صد دل عاشقش شدی بعد اونقدری دلتنگش شدی که یه مجسمه برفی از روش ساختی.ولی حالا که اون برگشته مجسمه برفی رو خراب کردی»

دیگه تحمل شنیدن چرت و پرتاشو نداشتم.با یه حرکت پریدم جلو و گوشاشو کشیدم و با حرص گفتم:«آخه کی به تو مدرک داده ها؟؟؟مردک عوضی مگه همه مثل تو پلی بوین؟؟»

این دامبو چجوری دلش می اومد به جینیونگ معصوم من بگه هرزه؟؟اون بچه انقدری معصومه که حتی نمیدونه چجوری دستشویی کنه.

با یاد آوری این قضیه عصبانی تر شدمو گوششو محکم تر کشیدم.

صدای آخش باعث شد با نیشخند دستمو بالا بیارم تا با یه پس گردنی دلم خنک بشه.

اما با حلقه شدن دست ظریف و سفیدی دور دستم منصرف شدم و برگشتم.

دیدن صورت گریون جینیونگ باعث شد با تعجب نگاش کنم و قلبم تیر بکشه.

جینیونگ با چشمای اشک آلود و بغض ظرف شکلات صبحانمو جلوم گرفت و گفت:«بیا جه بوم.عشبانی نشو باشه؟؟؟ایندوری میشی من می تَیشم.چِیا دامبو یو میزنی؟؟کایِ بدی کَیده؟؟اونم اینِتو گِیفته؟؟منم اینو گِیفتم از دشتم عشبانی ای؟؟من فگط اینو چون مِشل پاپا دونیوره دوش دایَم»و دماغشو بالا کشید.

It's Not Possible S1:Snowy Sculpture(GOT7)[Full]Where stories live. Discover now