جیمین بعد اینکه با کوک و وی خداحافظی کرد رفت تو راه خونه بود که فهمید نمیتونه اشکاشو کنترل کنه همونجا یه نیمکت بود نشست روی نیمکت در حال گریه کردن بود که :
(جیهوپ:آقا پسر چرا داری گریه میکنی...چی جیمین تویی...چطه پسرجان...؟
جیمین:اوه چیهوپی تویی نه من خوبم چیزی نیست..
جیهوپ:اگه نگی دیگه باهات صحبت نمیکنم...
جیمین:ولش کن...
جیهوپ:بگو بگوووووو....
جیمین:یادته گفتم از یه نفر خوشم میاد پسره...
جیهوپ:آره چطور چیزی شده آخه چرا گریه میکنی حالا...؟
جیمین:اون جونگ کوکه....
جیهوپ:بکی خب این گریه کردن داره...من برات میرم خواستگاری...
جیمین: نه هوپی راستش وقتی میبینم با همه خوب رفتار میکنه ولی منو محل نمیزاره یا یا موقعی که سدمه دیده بهش کمک میکنم منو پس میزنه یه گوشه قلبم احساس میکنم که ترک خورده و کم کم داره تیکه هاش از هم جدا میشه😭😭😭...
جیهوپ:خب حالا گریه نکن منم داره گریم میگیره🤧🤧🤧
جیمین:باید چیکار کنم جیهوپ....تو بگو...
جیهوپ:از نظر من پرتوو های نور من و تو تو حلق همشون...
جیمین:من میخوام تحمل کنم....
جیهوپ:چی....؟😶😶😶
جیمین:من میخوام همه چیو تحمل کنم ....نمیخوام از دستش بدم من جونگ کوک شی رو دوست دارم...
جیهوپ:خیلی قشنگ حرف میزنی داره گریم میاد...بسکن دیگه🤧🤧🤧..
جیمین:من...من.....
جیهوپ:جیمین همیشه یه راه حل وجود داره..
جیمین:حق با توعه باید یه راه حل براش پیدا کنم..
جیهوپ:حالا پاشو بریم خونه جین یه غذای خشمزه درست کرده اگه دیر برسیم بهمون نمیرسها پاشو پاشو بریم)
جیهوپ و جیمین به سمت خونه حرکت کردن راستش جیهوپ تنها کسی بود که جیمین راز های شخصیش رو بهش گفته بود چون میدونست جیهوپ درکش میکنه....جیهوپ از نظر جیمین و اعضایه گروه و همچنین طرفدارا خیلی مهربون و آرون بود شاید بخاطر همین جیمین بهش رازاشو میگفت و شاید بخاطر همین شوگا جیهوپ رو خیلی دوست داشت و هر جا میگفتن کی بهتره اسم جیهوپ اول بود..حالا بگذریم بحث سر جیهوپ و شوگا نیست سر کوکمینه راستش هنوز دیره بخوام صداش کنم کوکمین چون تو این داستان هنوز جیمین شی به جونگ کوک شی اعتراف نکرده.........شاید اعترافش بیاد موندنی ترین اعتراف بشه یا بلعکس.....
YOU ARE READING
live and love
Vampireکاپل: کوکمین... نمیخوام بحثو پیش بگیرم ولی دلم نیومد تخیولاتمو به اشتراک نزارم......:::::خواستم بهت بگم کوک ولی همش منو پس زدی..::::::خواستم بهت بگم جیمین ولی ترسیدم دوستیمونو بهم بزنی...::::::وقتی فهمیدم تو هم منو دوست داری دلیلی ندیدم که بترسم...