#شکست🖤🥀
Part 7.....
[پاییز ۱۳۹۰]همه حواسم به افکارم بود و دائما میگفتم نکنه ... اما با به حرف اومدن زانیار از ذهنم پرت شدم بیرون ..
با تن صدایی بلند و شاکی و بشدت عصبی شروع کرد داد و بیداد :
+ معلوم هست کجایین ؟ مگه نگفتم گرسنمه ؟... واقعا که ... خیلی نامردین ..
- خُبه حالا حرص نخور .... از کی تاحالا انقدر لوس شدی ؟ خرس گنده خجالت بکش !
با حرف من اخم بین ابروهاش باز شد و بلند بلند خندید ..
واقعیتش داشتم سکته میکردم ولی خیالم راحت شد و یه نفس عمیق کشیدم ...
رو کردم سمت زانیار :
- میگم امممم تو ماشینت سیگار داری ؟
+ آره ، ولی برا چی ؟
- میخوام بخورمش !.... خب معلومه میخوام بکشم دیگه ...
+ اوه اوه شما که سیگاری نبودی سیروان خان ! نکنه کلت جایی خورده که ازین خلافا میخوای بکنی ؟
- قائدتاً همه واسه ترک و فراموش کردن یه چیزی میرن سمت سیگار ... تو هم راجب من اینجوری فکر کن ..
+ من کی باشم دخالت کنم اما ... نکن برادره من ... نکن ازین کارا !
- هر وقت خودت گذاشتی کنار بیا ازین حرفا بزن سنجد ..
+ باشه بابا باشه ، من تسلیم ، اصلا هر کاری خواستی بکن ، ولی اینجا نه .... آخه آدم عاقل وقتی شماله به جای تنفس هوای به این خوبی ، سیگار دود میکنه ؟؟؟
- اون که بلههه آقای دکتر ولی .. بیخیال بابا نخواستم ..
+ دِ خب به خاطره خودت میگم .... خودت بهتر از هرکسی میدونی که ریه هات اوضاشون خوب نیست .... الانم که تازه از بیمارستان اوردیمت و معلوم نیست چی کرده بودی .... بذار یکم بهتر بشی بعد هرکاری خواستی بکن ، خوبه ؟؟ بد میگم ارنیکا ؟! ارنیکا !!! عه خوابی ؟؟
از تو آینه بغل نگاه کردم و دیدم خوابش برده .. معلوم بود حتی یه کلمه از حرفای مارو نشنیده ..
- ولش کن بذار بخوابه .... معلومه خیلی خستس .
+ آره .... نمیدونم چرا کل دیشبو نخوابید و تا صبح بیدار بود ... حس میکردم پریشونه و ناراحته ولی ازش نپرسیدم چی شده چون اگه میخواست بهم می گفت ..... هوف .... بگذریم ... ناهارو چی کنیم حالا ؟!
- رستوران که عمرا پامو بذارم با این ظاهره لَش ، سره راه یکم خورد و خوراکی میخریم میریم ویلا یه چی سر هم میکنیم دیگه .... نظرت ؟
+ اینو هستم البته اگه به خرج تو باشه !
- بااا ! پول ناهارتم من باید بدم ؟
YOU ARE READING
شکست | Failure
Fanfiction❌زانیار عشقه بین برادرش و زنش رو میفهمه ولی به خاطره زندگیه همه ، دم نمیزنه که تو قلبش چه اشوبی به پاشده ... ❌دوتا برادر خواننده .. ارنیکا با زانیار ازدواج میکنه به خاطره اشتباهی که کرد اما بعد ازدواج ، هنوز با عشقش که سیروانه تو رابطس ... ❌ اما...