غروبِطلوعby 𝙳𝚞𝚜𝚝
[𝐬𝐮𝐧𝐬𝐞𝐭 𝐨𝐟 𝐫𝐢𝐬𝐞]
حالا که دارم با تو حرف میزنم پرده ها کمی تکان میخورد، البته ببخشید که رنگِ سفیدشان کمی زرد شده اما میشود وقتی «صبح شد تو هم بیایی؟»
من قول م...
Completed
just about HYUNLIXby Nigou
Hyunjin loves Felix
.
.
.
.
.
.
.
.
این بوک سناریو هام از هیونلیکسه و امیدوارم دوسش بدارید⍢⃝