ولی من حتی بعد از چهار سال عبادت نتونستم فراموشت کنم. حتی خدا هم نمیخواد که فراموشت کنم. هر روز با پاک ترین جسم و روح در مقابلش زانو زدم و خواستم تا یادت رو از ذهنم بیرون کنه ولی نشد. من هنوز شبا بیدار میمونم. بعضی وقتا فکر میکنم خدایی که برای پرستیدن انتخاب کردم، تویی! البته این اشتباهه... من همون خدایی که فکر تو رو از ذهنم بیرون نکرد میپرستم. حتی اگر به خاطر این گناه و اشتباه مجبور شم تا ابد در خلاء جهنم به سر ببرم مشکلی نیست.
YOU ARE READING
Criminal
FanfictionCRIMINAL Couple: dotae سلام امیدوارم حالتون خوب باشه این اولین فیکیه تو واتپد آپلودش میکنم و امیدوارم مورد پسند قرار بگیره و فلاپ نشه~