page 50

408 64 19
                                    

من میترسم ...هق ... کل بدنم درد میکنه ... هق ... دیشب ... دیشب ...هق ... جیمین بهم... تجاوز کرد ... و بعدش ... هق ... ترکم کرد منو تنها گذاشت و رفت تا با دوستاش خوش بگذرونه  ... دوباره این اتفاق برام افتاد ... هر دوبار کسی رو نداشتم تکیه گاهم باشه مرحم دردام باشه ... کسی که بتونم روی شونه هاش گریه کنم و از این زندگی ناعادلانه گله کنم

چرا زندگی باهام بد تا می کنه ؟

امضاء : مین یونگی

The Only End Where stories live. Discover now