نزديك بود گريش در بياد پاشو روي زمين كوبيد:هيوووونگ اذيتم نكن..
كيونگسو بين كارمندها ميچرخيد و پاكت اطلاعات جديد رو بهشون تحويل ميداد و كاي درست مثل جوجه اي كه دنبال مادرش راه ميوفته پشت سر كيونگسو راه ميرفت و غر ميزد و براش هم اصلا مهم نبود كه كيونگسو بهش اهميت نميده.
_باورم نميشه داري با من اينكارو ميكني....
كيونگسو پاكت رو مقابل كارمند گذاشت:مينهوك شي طراحي اتاق شيرووني با شماست...نميفهمم اين دختراي پولدار چرا با ديدن دراماي تلويزيون جو گير ميشن گفته ميخواد اتاقش زير شيرووني باشه اما با امكانات بالا ميتوني انجامش بدي؟؟
كارمند بيچاره نگاهي به مساحت كم انداخت:فكر ميكنم بايد فضاي بيشتري براي چيزي كه ميخواد داشته باشيم.
كيونگسو اهي كشيد:متاسفانه نميشه بشتر از اين فضاي پشت بوم رو بگيريم هم مجوز نداره هم براي ساختن فضاي سبز بايد مساحت داشته باشيم.
كاي همونطور كه چهرش از بي توجهي كيونگسو و نرسيدن به خواستش ناراحت و لب هاش اويزون بود سرش رو جلو برد و به اطلاعات داخل پاكت نگاهي انداخت:يه اتاق خواب سي متري ميشه از توش دراورد بقيش رو هم ميشه براي سالن پذيرايي استفاده كرد.
كيونگسو با اخم بهش نگاه كرد:بهتره تو طراحي هاي بقيه دخالت نكني جونگين. مينهوك لبخندي زد:به نظر پيشنهاد خوبي مياد ادامه بده كاي شي.
كاي از تاييد شدن پيشنهادش لبخندي زد و خودش رو بيشتر جلو كشيد و انگشتش رو روي نقشه گذاشت:ببينيد اينجا ميشه اتاق رو قرار داد كه اگه يه تخت پله اي توي طبقه ي بالا قرار بگيره از فضاي خالي زيرش ميشه براي ميز ارايش و كمد لباس ها استفاده كرد. اين طرف هم ميشه فضاي پذيرايي رو گذاشت كه به خاطر مثلثي بودن سقفش قشنگ ميشه.
مينهوك سرش رو تكون داد:ولي به نظرم بايد جايي ميز مطالعه يا كتاب خونه هم توي اتاق در نظر بگيريم اين فضا خيلي كمه براش.
كاي چشم هاش رو به نقشه داد و دستي توي موهاش كشيد. و دوباره جايي روي نقشه رو نشون داد: ميشه توي اين قسمت از سالن ميز مطالعه گذاشت و با طبقه هاي چوبي بالاش كتابخونه درست كرد.
YOU ARE READING
Return of the rain
Fanfiction☁️نام: بازگشت باران☔️ ⛈كاپل: كايسو🐻🐧 ☁️ژانر: رمنس_ روانشناسي _ درام_ روزمره_اسمات ⛈وضعيت: تمام شده خلاصه فيك📝: كي گفته خاطرات با ارزش ترين دارايي ادم هاست؟؟ كي ميتونه ثابت كنه خاطرات هيچوقت فراموش نميشن؟؟ خاطرات اغلب فراموش ميشن چون....خيلي وق...