+پیوندمون.......پیوندمون کوک داره کامل تر میشه
با این حرف تهیونگ سری تکون دادم میدونستم از وقتی خون همو خوردیم یه پیوند بینمون برقرار شده ولی چجوری قوی شده؟
تو فکر بودم که با صدای نامجون بهش خیره شدم
×منظورتون از پیوند چیه سرورم شما که ازدواج نکردین حتی جام خون هم سر نکشیدین پس چطور........مگراینکه.......
بقیه حرفشو قطع کرد که هممون با کنجکاوی بهش خیره شدیم اما اون با جدیت به تهیونگ خیره شده بود
تهیونگ با آرامش به نامجون خیره شده بود که بعد چن ثانیه با لبخند سرشو به نشونه مثبت تکون داد اما مثبت به چی؟
بلاخره طاقت نیوردم وگفتم:
_مگه اینکه چی هیونگ؟ حرفتو کامل کن
به جای نامجون تهیونگ به حرف اومد:
+من بهتون میگم من وتو ازدواج نکردیم که پیوندمون ایجاد بشه وحتی از جام خون هم ننوشیدیم اما همونطور که قبلا بهت گفتم منو تو جفت حقیقی و مکمل همدیگه ایم درست مثل نامجون وجین
ویونگی وجیمین
با این حرفش به دو زوجی که اونجا ایستاده بودن نگا کردم با لبخندی به من نگا میکردن
(ینی خودشون میدونستن جفت حقیقی ان؟)
با صدای تهیونگ نگاهمو ازشون گرفتم ودوباره به ته خیره شدم
+وقتی دونفر جفت حقیقی هم باشن بلافاصله بعد از دیدن همدیگه پیوندشون شکل میگیره وناخواسته سمت همدیگه جذب میشن
وخب میتونن کم کم پیوندشونو قوی تر کنن ویا از بین ببرن که در این صورت آسیب میبینن
_چجوری میتونن پیوندشونو قوی کنن؟
+راه های زیادی داره یکیش علاقه پیداکردن اون دوفرد به همدیگه اس یکیش ازدواجه و یکیش هم خوردن خون همدیگه که بیشتر بین زوجا و تومراسم ازدواجشون انجام میشه
_ولی منکه از گردنت خون نخوردم
+ولی از خونم خوردی کوک
سری به نشونه فهمیدن تکون دادم سوالای زیادی داشتم ولی حس میکردم فعلا همینقدر بدونم کافیه
یه بار دیگه به دو زوج دیگه تو اتاق خیره شدم (تهیونگ گفت مکمل قدرت همدیگه ان )با دیدن هوسوک که تنها ایستاده بود ابروهامو بالا دادم پس مکمل هوسوک کیه؟ ینی پیداش نکرده؟
خیلی دلم میخواست اینارو از تهیونگ بپرسم ولی به جاش رفتم سراغ موضوع مهمتر
_حالا چی ته؟ ما هر پنج نفرو پیدا کردیم حالا چجوری باید برگردیم؟
+باید بگردیم دنبال کسی که بتونه مارو تو زمان جابه جا کنه یه کسی مثل جادوگرا
_ولی اونا مال سالها قبلن الان دیگه وجود ندارن
+دارن کوک وجود دارن فقط چون جامعه نمیپذیردشون خودشونو مخفی کردن
_کجا باید دنبالشون بگردیم؟
YOU ARE READING
Devile Priencee(پرنس شیطانی)
Vampireجونگ کوک یه پسر ساده بیست ساله که یه شبه زندگیش عوض میشه چی میشه اگه بفهمه موجوداتی که همه ازشون وحشت دارن واون بهشون علاقه منده قراره باهاش همخونه بشن؟ _دیگه وقتش رسیده....... _من باید بفهمم پرنس شیطانی کیه،حالا یا هیچوقت.... {کاپل} _تهکوک _یونمین...
