سلام بچه ها، ملودی هستم^-^و قراره یه بوک جذاب و هیجان انگیز و به شدت متفاوت براتون تعریف کنم که امیدوارم دوسش داشته باشید و بهش ستاره بدید^^
از اونجایی که این داستان ، یک داستان متفاوت و دارای شخصیت های زیاده ترجیح دادم در ابتدا یه خلاصه و معرفی شخصیت ها رو براتون قرار بدم.
با من همراه باشید
*********
کیم سوکجین
اسم دوم: آرتمیس مردمشخصات:
فرزند الهه ی زیبایی_و خدای جنگ،فرزند سوم خانواده که یک برادر و دوتا خواهر تنی در المپ دارد.برادرزاده زئوس معرفی شده و خانوادهاش سومین خانواده قدرتمند در المپ هستن.
الهه ی ماه/ خدای شب_ شخصیت جین برگرفته از آرتمیس خدای شب در یونان است؛ آرتمیس معروف به زیبایی، شجاعت، وقار و حامی حیوانات بود.
در افسانه ها ارتمیس به اسم خدای زمینیان شناخته میشد و در افسانه ی المپوس، پس از نفرین نرگال در زمین، ارتمیس تنها خدا در تمام ادیان بود که ستایش میشد.جین مسئول کنترل و چرخش صورت فلکی در قصرماه و رویش گیاهان خوراکی رو کنترل میکنه.
نشان معرفی: طرح ماه روی پیشانیتوانایی های خدای شب: ردیابی و کنترل حیوانات، کنترل آب و هوا در شب، توانایی شکار عالی، پرورش گیاهان.
همچنین اون جزو ۱۲ خدای اصلی در المپ است*
لقب ها: ماه المپ، زیبا ترین در سه سرزمین، حامی زمین
حیوون درون: نامشخص
به دلایل نامعلوم اون المپ و قصر خودش رو ترک کرده و در دنیای زیرین همراه جیا و جونگکوک که فرزند خونده های اون هستن زندگیمیکنه.
*******
کیم ویرجینیااسم دوم: جیا
مشخصات:
فرزند خواندهی جین_خدای شب_ معرفی شده و خانواده ای جز پدر و برادر خوندهاش ندارد.
توی قصرهادس زندگی میکنه اما بیشتر وقت خودش رو بین مردم زمین می گذرونه.جیا از نسل هکاته هاست،اخرین هکاته ی شناخته شده در المپ...
هکاته ها قدرتمند ترین جادوگران در تمام دنیا بودن و دینی نداشتن اما رابطه خوبی با خدایان داشتن و بیشتر در کنار پری ها و الهه های جنگلی دیده میشدن.
طبق حرف های مردم المپ، خانواده ی جیا در زمان کشته شدن توسط زمینی ها، با آخرین جادوی خودشون اون رو به المپ میفرستن و جین تنها شخصیه که مسئولیتش رو میپذیره؛ اینطوری اون تبدیل میشه به فرزند الهه ی ماه و تنها شخص از نسل خودش که زنده است!
YOU ARE READING
𝑻𝒉𝒆 𝑳𝒂𝒔𝒕 𝑯𝒐𝒑𝒆 𝑶𝒇 𝑶𝒍𝒚𝒎𝒑𝒖𝒔
Fantasy𝐂𝐮𝐨𝐩𝐥𝐞: 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 𝐺𝑒𝑛𝑒𝑟: 𝐹𝑎𝑛𝑡𝑎𝑠𝑦 - 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒 - 𝑆𝑚𝑢𝑡 - 𝐴𝑛𝑔𝑠𝑡 من باور دارم که تو فقط برای من متولد شدی کیم! از زمانی که به یاد دارم زندگی ، متعلق به مرگ بود... پس من چیزی رو ندزدیدم. من به عنوان خدای مرگ، " زندگی " ا...