-چیزی شده جیمین؟
-من باید اینو ازت بپرسم
اخمی درجوابش کردم
-منظورت چیه
-امروز دیدمت...تو با عجله و همین لباسا وارد مدرسه شدی و با دیدن جانگکوک اون رو با خودت به یه جایی بردی...راستشو بگو اون قضیه رو از کجا فهمیدی؟بخاطر اون قضیه باهاش دعوا کردی؟
ابروهام رو بیشتر توی هم بردم
-منظورت چیه؟داری راجب چی حرف میزنی؟
-پس نمیدونی؟اگه نه پس امروز با اون چیکار داشتی؟
نفسم رو صدا دار فوت کردم و روی کاناپه صاف نشستم
-واضح حرف بزن ببینم چی میگی
چشمهاش رو روی هم فشرد رو سرش رو پایین انداخت
-فکر کنم دیگه وقت این رسیده که بهت یه حقیقتی رو بگم
سرش رو بلند کرد و با نگاه کردن به چشمهام ادامه داد
-میخوام بهت دلیل این بدرفتاریهامون با جانگکوک رو بگم
***
"پارسال وقتی بخاطر بهم زدن نظم کلاس تنبیه شده بودم و مجبور شده بودم دیر تر از همه برم خونه و کلاس رو تمیز کنم یه چیزی زیر یکی از نیمکت ها پیدا کرده بودم...یه دفترچه که توش پر از طرح بود،بیشتر طرح های اون دفتر متعلق به تو بود...صاحب اون دفتر تورو توی حالت های مختلف کشیده بود و کلی متن دربارت نوشته بود
راستش طرحهای اون دفتر خیلی قشنگ بود و معلوم بود که صاحبش کلی روش وقت گذاشته،فکر میکردم اون دفتر متعلق به یکی از این دخترایی هست که روت کراش دارن اما اینطور نبود...با زدن چند برگه دیگه با یه اسمی روبرو شده بودم...اسمی که متعلق به صاحب اون دفتر بود
جئون جانگ کوک"نفسم رو صدا دار فوت کردم و توی جام غلتی زدم
نمیتونستم حرف های جیمین رو از ذهنم بیرون کنم،مدام توی سرم تکرار میشدن"از اون موقع به بعد ما بد رفتاریمون رو باهاش شروع کردیم چون میخواستیم اونو از تو دور کنیم...یجورایی برای محافظت از تو این این کارارو کردیم...میخواستیم اون ازت دور بمونه"
چشمهام رو روی هم فشردم
نمیتونستم بفهمم...دلیل این کارشون رو نمیتونستم بفهمم،جیمین خودش چهار سال بود که روی یونگی کراش داشت پس چطور تونسته بود اینکارو درباره جانگ کوک انجام بده؟اصلا مگه من احتیاج به محافظت داشتم؟خودم میتونم از پس خودم بر بیام
از روی کلافگی چنگی به موهام زدم
یعنی تمام مدتی که احساساتم داشت براش شکل میگرفت اون منو دوست داشت؟تمام مدتی که من دوست دختر داشتم و لمسش میکردم اون به فکر من بود؟یعنی وقتی من رو کنار بقیه یا کنار کسایی که اذیتش میکردن میدید چه حسی بهش دست میداد؟من که جاش بودم دیوانه میشدم
به پشت خوابیدم و دستم رو سمت گوشیم دراز کردم
باید بهش زنگ میزدم...مهم نبود الان چه ساعتیه باید بهش زنگ میزدم
با گرفتن گوشیم شمارش رو وارد کردم و اون رو پیش گوشم قرار دادم و با گوش کردن به صدای بوق منتظر موندم اما...اون جواب نداد...مثل دفعه های قبل که این ساعت بهش پیام میدادم جوابم رو نداد...یعنی بازم انجامش داد؟
/////
فقط یه پارت دیگه مونده:]
YOU ARE READING
ONLY TODAY[TAEKOOK,VKOOK]
Acak[فقط امروز] تو همیشه بودی،حتی توی لحظاتی که حضورت رو احساس نمیکردم هم نگاهت روی من بود و به فکرم بودی اما...چرا من باید یک روز رو چندین بار زندگی میکردم تا بالاخره پیدات کنم؟ {اتمام یافته} کاپل اصلی:ویکوک کاپل فرعی:؟؟؟ ژانر:مینی فیک،فانتزی،رمنس،اسم...