با ورودشون به اپارتمان چانيول ده جفت چشم به غير از ييشينگ كه توي اتاق بود به طرفشون برگشت كيونگسو به چن و شيومين كه بهشون اضافه شده بودن لبخند زد: چطورين پسرا؟؟ مدارك رو اوردين؟
چن هم متقابلا بهش لبخند زد: اره، به موقع بهمون خبر دادين قرار بود امروز همشون رو ارسال كنيم دادستاني.
كاي به اون دو پسر كه فقط يه بار اونم زماني كه دزديده شده بود ديده بودشون نگاه كرد و اروم سرش رو تكون داد،
هنوز نميدونست بايد چجور برخوردي داشته باشه كه شيومين بهش خنديد: از اشنايي باهات خيلي خوشحالم كيم كاي.
چن هم به طرفش برگشت: ما خيلي قبل تر همو ديديم كاي شي يادت نيست.
كاي سعي كرد به ياد بياره به غير از اون روز چن رو كجا ديده اما يادش نيومد: متاسفم... يادم نمياد.
چن با صداي بلند اما خوش اهنگش بلند شد: يااا چطور يادت نيست؟؟ اون روز تو جلسه اتحاديه بار هاي جزيره جيجو، به خاطر شباهت اسم گي بار هامون بهمون گفتن يا بايد كلاب هامون رو يكي كنيم يا يكيمون جمع كنه و تو منو تهديد كردي كه اگه بارمو جمع نكنم اونجارو اتيش ميزني و منو مجبور كردي يك ماه تموم بارمو تعطيل كنم تا با اسم جديد ثبتش كنم.اه خدا اين پسر خيلي بهم سختي داد.
بعد از تموم شدن حرفش دوباره كنار شيومين خودش رو جا كرد و نشست.
كاي نيشخند زد يادش اومده بوده، اون صورت ريز و قرمز شده از عصبانيت كه انگار از توي گوش هاش دود بيرون ميزد جلوي چشم هاش نقش بست: تا جايي كه يادم مياد من أصلا شمارو تهديد نكردم فقط ازتون خواستم چون بارتون تك شعبه داره شما اسمتون رو عوض كنين چون براي من سخت بود مجوز تعويض اسم زنجيره اي بگيرم. و فكر كنم اوني كه گفت تمام بار هاي زنجيره أي منو اتيش ميزنه خودتون بودين.
پوزخندي روي لب هاي همه نشست.
چن انگار كه دوباره اون روز ها رو يادش باشه هصبي شد: اره گفتم خوب حالا كه چي؟؟
شيومين بلند زد زير خنده و دستشو دور گردن چن حلقه كرد: بيخيال چن، همه ما ميدونيم اوني كه غر ميزنه و جيغ جيغ راه ميندازه تويي پس خودتو خراب تر نكن.
چن چشم غره أي به شيومين رفت و روشو برگردوند.
كيونگسو: خب اگه حالا همو شناختيد بهتره بريم سراغ مسائل جدي تر، جلسه امروز برگزار ميشه، رييس كيم قبول كرد باهامون همكاري كنه، الان فكر ميكنم باهم موندنمون درست نباشه. ييشينگ و همسرش با كاي به عمارت رييس كيم ميرن تا اگه كسي تحقيق كرد اونجا پيداشون كنه، چانيول تو و با تاعو و شيومين و چن همينجا بمونيد، منو و بكهيون با كريس و سوهو برميگرديم عمارت، همينكه ديشب هم اونجا نبوديم به اندازه كافي شك برانگيزه.
YOU ARE READING
{first wave: season 2}
Fanfiction🥀نام: موج اول _ فصل دوم 🌱ژانر: اكشن-درام-رمنس 🥀کاپل: كايسو🐻🐧چانبك🐯🐶 🌱وضعيت: تمام شده 🥀نویسنده : mary خلاصه فیک✍ : در پي جدال انجمن با دو عضو جوان و شكل گرفتن عشق ممنوع بين دو زوج،گروه موج اول تلاش داره بدون مشخص شدن هويتش پيروز ميدان بازي...