[ part 8 ]

1.9K 206 52
                                    

سلااام، چطورین؟ =)

من بالاخره از مرحله اول آزمون سخت و جانفرسای کنکور جان سالم به در بردم. بیاین دعا کنیم از مرحله دوم هم به سلامتی و موفقیت رد بشم. =))

این هم از قسمت بعدی که خیلی منتظرش بودین. 😳🙂✌ عوضش با یه پارت طولانی اومدم. 😶💕😎

اگه یادتون نمیاد یه بار برید قسمت قبل رو سریع بخونید و بیاید.

راستی ووت و کامنت هم یادتون نره. *-* 💙💙

پ.ن: بچه ها من دیشب آپ کردم ولی واتپد خر شده بود طبق معمول مجبور شدم آنپاب کنم. 🙁🤧

**************************

لویی

وقتی که از ساختمان بیرون اومدیم اولین چیزی که متوجه شدم این بود که یه ماشین واقعا گرون کنار خیابون پارک شده. من هیچ وقت تا حالا ماشین هری رو ندیدم، ولی میدونم که این مال هریه. اینجا یه قسمت کاملا مزخرف از شهره و تا حالا ندیدم ماشینی به این گرونی این نزدیکا پارک شده باشه.

هری داره به سمت ماشین هدایتم میکنه و دستش به طور خطرناکی به باسنم نزدیکه. دارم وسوسه میشم که دستمو دراز کنم و رنگ درخشان ماشین رو لمس کنم، ولی جلوی خودمو میگیرم.

"مدل ماشینت چیه؟" همونجور که داره به سمت در صندلی بغل راننده میبرتم، پرسیدم.

ا"Koenigsegg Agera R" یه جوری میگه که انگار قراره من کاملا بفهمم مدلش چیه.

"درسته، به چه زبونی داری حرف میزنی؟ "
وقتی در رو برام باز کرد واقعا به آرومی خندید و منتظرم ایستاد تا بشینم داخل ماشین. "مطمئن نیستم لباسام برای نشستن رو صندلی این ماشین به اندازه کافی تمیز باشن" باهاش شوخی کردم.

"سوار شو، لویی" اون با لحن دومینانتش گفت که من هیچ وقت نمیتونم بهش بگم نه.

باشه، فکر کنم شوخی کردن بسه.

سوار ماشین شدم و دستام رو روی پاهام تو هم قفل کردم تا بتونم جلوی خودمو بگیرم و دست به چیزی نزنم. فقط شانس بد من کافیه تا یه جوری و به یه نحوی ماشینشو خراب کنم. مطمئنم بعدش پرت میشم بیرون روی جدول. دارم وسوسه میشم تا گوشیمو در بیارم و تو گوگل سرچ کنم ببینم این ماشین قیمتش چقدره، ولی خودمو کنترل کردم.

فقط تلاش کن از این لحظه ات لذت ببری، لویی. اون داره تورو میبره به یه دیت. یه دیت واقعی.

البته هری که این کلمه رو به زبون نیاورد. ولی شما یه نفر رو که به فاک میدید نمیبرید رستوران مگه اینکه اینو یه دیت بدونید، نه؟

baby doll  |  Persion LsWhere stories live. Discover now