.
.
.
.
.
Jk's sideیک هفته بعد
دوباره اکیپ بنگتن دور میز مخصوصشون تو کافه تریا نشسته بودن و طبق معمول هوسوک داشت از بین پستای اکسپلور اینستاش چیزایی که خنده دار بودن رو میخوند و به بقیه نشون میداد
یکهو بعد از خوندن پست خنده داری ساکت شد
همه به سمتش برگشتن چون معمولا هوسوک بعد از هر جوکی خاطره مشابه خودشو هم میگه یا درکل یکم دیگه هم اون جوکو از خودش ادامه میده
YOU ARE READING
orphanage
Fanfictionوقتی تهیونگی یه کوچولو زیادی تپل و کیوته main couple : kookv Side couple : idk