با سر درد شدیدی از خواب بیدار شد
این تصاویر مبهم چی بودن ؟... اون زن که فقط ازش یک دست چروکیده میدید کی بود؟
چرا میخواست اونو بگیره؟
سرش رو محکم به بالش کوبید ... از شدت سر درد و صدای سوت گوشش داشت گریش میگرفت
دستشو سمت میز کوچیک کنار تختش برد و از کشو مخفی زیرش یک ورق قرص دراورد
سرش رو زیر ملحفه ضخیم تخت برد و با احتیاط یک قرص خارج کرد (برای صداش)
سریع ورق قرص رو سرجاش برگردوند و دستشو سمت پارچی که همیشه پر بود برد
ولی با دیدن خالی بودنش اونم وقتی که بهش نیاز داشت لعنتی به شانسش فرستاد
قرص رو به زور و بدون اب قورت داد و سعی کرد تا وقتیکه عمل کنه با نفس های عمیق خودشو اروم کنه
به پهلو چرخید و به لیا و بوگوم خیره شد که هنوز خواب بودن
دستشو از بالای سر لیا رد کرد و به گردنبند بوگوم رسوند
زمزمه کرد: داری چیو ازم پنهان میکنی؟
بوگوم با حس کردن خارش روی گردنش (بخاطر حرکت کردن زنجیر گردنبند) اخمی کرد و کمی تکون خورد
تهیونگ سریع دستشو عقب کشید
از روی تخت بلند شد و از اتاق خارج شد
.
.
.
.
.
.
+ دارو رو گیر اوردی؟
لیسا پوزخندی زد و شیشه کوچیک انتی بیوتیک رو از کیفش دراورد و روی میز گذاشت
- یادت که نرفته ؟ من الان دکترم!
جونگکوک چشمی چرخوند و دارو رو از روی میز برداشت
- خب... حالا نقشت چیه؟
+ یه اتفاق سهوی که باعث یک خراش ریز شه... مثل کشیده شدن ناخن روی پوست ... بعدم اشتباه کاملا اتفاقی من توی ریختن ویسکی م روی دست بوگوم ... جازدن تو بجای یکی از دکترای کمپانی و کش رفتن چند سی سی خون
لیسا با ابروی بالا رفته بهش خیره شد
- خب اگه میخوایم رو دستش خراش بندازیم پوست زیر ناخن هم کار میکنه
جونگکوک پوزخند صدا داری زد
+ فکر کردی من فقط بخاطر تست دی ان ای خونشو میخوام ؟
لیسا اول با تعجب و بعد با ترس نگاش کرد
-جونگکوک فکرشم نکن!!!!
جونگکوک جام توی دستشو تابی داد و بیشتر روی مبل چرمی لم داد
+ این تازه اولشه لالیسا!… و … فکر نکن از تو میگذرم!… هنوز مونده تا بدهیتو صاف کنی!
لیسا اهی کشید
تا کی باید برده خواسته های جونگکوک می بود؟
.
.
.
.
.
.
های گایز!
یه چپتر کوتاه ولی مهم خدمت شما که واقعا ریدرای صبوری هستین💜💜💜💜
میدونم چقدر با این مدل اپ کردن من ناراحت و نا امید میشین ولی باور کنین من اپ کردن بوک رو اولویت قرار دادم حتی برای بوم های نصفه کارم😞
ولی بازم وقت نمیشه و کلی درس دارم😥
نظرتون چی بود راجب این چپتر؟؟
فکر میکنین جونگکوک چیکار میخواد بکنه؟
لیسا چیکار کرده که بدهکار جونگکوک شده؟
تهیونگ تو این زمان☝
YOU ARE READING
orphanage
Fanfictionوقتی تهیونگی یه کوچولو زیادی تپل و کیوته main couple : kookv Side couple : idk
