بکهیون بیتوجه به چشمهای گرد شده و نگاه بهت زدهی چانیول که به صورت بیحس خودش دوخته شده بود، زخم لب چانیول رو ضدعفونی کرد. توی سکوت ایجاد شده به کبودیهای صورتش پماد زد و خراش روی گونهی چپش رو با چسبزخم پوشوند.
از اونجایی که بکهیون با دیدن حرکاتی که چانیول موقع تمیز کردن لبش انجام میداد و صورتش رو جمع میکرد فکر کرد چانیول نمیتونه پماد رو کنار دهنش تحمل کنه، پارگی گوشهی لبش رو به حال خودش گذاشت.
خواست از روی صندلی بلند بشه و بالاخره به چانیول اجازه بده با پاهای باز بشینه که چیزی یادش اومد و قبل از اینکه کامل بایسته، دوباره نشست.
چانیول همراه با جدیت و اخم کمرنگی به صفحهی خاموش تلویزیون خیره شده بود اما بکهیون درحالیکه افکار توی سرش گوشهاش رو داغ میکردن، کار خودش رو کرد و همزمان با اینکه دستش رو به سمت لبههای تیشرت مشکی چانیول میبرد پرسید: «جای دیگهای از بدنت زخمی—»
«چیکار داری میکنی؟!»
چانیول با تعجب پرسید و دستش رو روی دستهای بکهیون گذاشت و اونها رو همراه با تیشرتش پایین کشید. بکهیون سرش رو بلند کرد و با ابروهای بالا رفته گفت: «میخوام ببینم زخم دیگهای داری یا نه.»
«ندارم!»
با قاطعیت گفت و بکهیون دستهاش رو از زیر دستهای گرم اون بیرون کشید: «خیلیخب...»
همزمان با کشیدن صندلی به عقب بلند شد و خواست به سمت میز کنار مبل بره که چانیول گفت: «صبر کن!»
و ایستاد. بکهیون بخاطر فاصله کم بینشون قدمی عقب رفت که پشت زانوش به نشیمنگاه صندلی برخورد کرد. بدون اینکه برگرده دستش رو عقب برد تا صندلی رو کنار بکشه که چانیول دستش رو گرفت. بکهیون اخمی کرد و همونطور که مجبور بود برای نگاه کردن به چشمهای درشت چانیول سرش رو به بالا متمایل کنه، پرسید: «چیکار میکنی؟»
«فکر کردی نفهمیدم کبودی پیشونیت رو با موهات مخفی کردی؟»
چانیول گفت و دست آزادش رو برای کنار زدن موهای بکهیون و بررسی پیشونیش بالا آورد که دست آزاد بکهیون، دستش رو توی هوا گرفت و متوقفش کرد. نگاهش رو به چشمهای بکهیون که از بالای دستهای توی هوا موندهشون بهش زل زده بودن برگردوند و با آرامش توضیح داد: «میخوام زخمت رو ببینم. مثل کاری که تو کردی.»
بکهیون بلافاصله با همون ابروهای توی هم رفته جواب داد: «زخم نشده.»
«کبود که شده! میخوام بهش پماد بزنم.»
«چیز مهمی نیست. درد نمیکنه.»
چانیول توی یه حرکت سریع، یکی از دستهای بکهیون رو ول کرد و با انگشت وسط ضربهی نه چندان محکمی به قسمتی از پیشونی بکهیون که با موهای قهوهایش پوشیده شده بود زد.

YOU ARE READING
The Gym
Fanfictionعنوان: باشگاه Title: The Gym کاپل: چانبک/بکیول Couple: Chanbaek\Baekyeol ژانر: درام، رمنس، زندگی روزمره، لیتل کمدی Genre: Dram, Romance, Silce Of Life, Little Comedy ─────────────── خواستهی بکهیون اینه که بدنی عضلهای و قوی داشته باشه. اما دکترش به...