بکهیون بشقاب غذاش رو روی میز غذاخوری گذاشت و همزمان با اینکه روی صندلی مینشست، گفت: «تا قبل از تموم شدن غذام وقت داری بری.»
چانیول درحالیکه جلوی اپن ایستاده بود، صورتش رو با ناراحتی ساختگیای جمع کرد و پاش رو مثل بچهها به زمین کوبید: «یا! چطور دلت میاد من رو با این حالم بندازی بیرون؟»
بکهیون بدون اینکه تغییری توی حالت بیحس صورتش بده، کاردوچنگالش رو برداشت: «با این حالِت؟ یکم پیش که خوب با هیچول حرف میزدی. »
«یکم پیش خوب بودم! الان بدنم درد گرفت.»
وقتی دید بکهیون بازدمش رو همراه با پوزخند کمرنگی بیرون داد، گفت: «چیه؟ نشنیدی میگن شبها دردها بیشتر میشن؟»
«نه، نشنیدم.»
«خب، الان شنیدی!»
«ولی برام مهم نیست. میری خونهی خودت دردِ بیشترت رو تحمل میکنی.»
و تیکهای از ماهی رو با چنگال توی دهنش گذاشت. مثل همیشه خوشمزه شده بود.
«هی! نمیتونی انقدر بیرحم باشی.»
«من بیرحم نیستم، تو خیلی پرروئی.»
چانیول که دید مشکلش با حرف زدن حل نمیشه، با اخم متمرکزی شروع به فکر کردن کرد. چند ثانیه بعد، دست چپش رو روی دندههای پایینیش گذاشت و نالهکنان گفت: «آخخخ دندههام خیلی درد میکنن! فکر نکنم بتونم تاکسی بگیرم.»
بکهیون که میدونست چانیول فیلم بازی میکنه، بدون اینکه نگاهی بهش بندازه گفت: «خودم برات میگیرم.»
چانیول دست دیگهش رو روی بازوی چپش گذاشت: «آههه دستم هم خیلی درد میکنه. نمیتونم در خونه رو باز کنم.»
بکهیون ساعدهاش رو روی میز کنار بشقاب گذاشت و بالاخره سرش رو به سمت اون چرخوند: «چرا فقط نمیری خونهت؟»
چانیول دست از بازی کردن برداشت و دستهاش رو پایین آورد: «تو چرا فقط نمیذاری اینجا بمونم؟»
«چون هیچ دلیلی برای موندن نداری.»
«دارم! اون سه تا—»
- «اونها دلایل قابلقبولی نبودن.»
«پس دلیل چهارم رو میگم.»
«میشنوم.»
بکهیون منتظر بهش نگاه کرد و چانیول لبخند زد: «دلیل چهارم اینه که دوست دارم اینجا بمونم.»
YOU ARE READING
The Gym
Fanfictionعنوان: باشگاه Title: The Gym کاپل: چانبک/بکیول Couple: Chanbaek\Baekyeol ژانر: درام، رمنس، زندگی روزمره، لیتل کمدی Genre: Dram, Romance, Silce Of Life, Little Comedy ─────────────── خواستهی بکهیون اینه که بدنی عضلهای و قوی داشته باشه. اما دکترش به...