𖣔

335 97 44
                                    

با باز شدن در دفتر و شنیدن صدای آویزی که از سقف آویزون بود به سرعت خودشو به در رسوند.

- به آژانس ما خوش اومدید.... چه خدمتی از ما ساختس؟

با خوش برخوردی و لبخندی روی لبش به دختری که مقابلش ایستاده بود گفت
+ من یه سفارش جدایی دارم.

- لطفا همراه من تشریف بیاید.

با احترام دستشو به سمت دیگه‌ی دفتر کوچیک که چند تا صندلی و یه میز قهوه‌ای نسبتا بزرگ قرار داشت گرفت.

دختر پشت سرش راه افتاد. و روی یکی از صندلی ها نشست. پشت میز رفت و بالافاصله کامپیوتر رو روشن کرد.

- قیمت پایه‌ی سفارش جدایی ۲۰۰ هزار وون هست... مشکلی ندارید؟
دختر دسته‌ای از موهاشو پشت گوشش انداخت.

+ مشکلی نیست.

- خوبه پس من یکسری سوالات و اطلاعات ازتون میپرسم و باجواب دادن به اونا قیمت نهایی رو میگم و قرار داد میبندیدم.

سرشو برای موافقت تکون داد...

- قدش چقدر؟
دختر کمی فکر کرد..

+ دقیق نمیدونم.... ولی از من بلند تره.

- ورزشکاره؟

+ بله

- سابقه‌ی کتک کاری داره یا سریع عصبی میشه؟

+ نه .... اون خیلی مهربونه و آرومه....

- خیلی خب....

با فشار دادن آخرین کلید صدای پرینتر که سمت دیگه‌ی سالن بود نظر دختر رو جلب کرد. برگه رو به سمتش گرفت

- قیمت سفارشتون میشه ۳۰۰ هزار وون... باید ۷۰٪ الان پرداخت کنید . روز و محل ملاقات رو بگید و بعد از انجام شدن ۳۰٪ بقیشو بهمون میدید.
دختر سرشو تکون داد

- خب حالا چیزی که میخواید بهش بگیم رو روی این کاغذ بنویسید.
⍟⍟⍟⍟⍟⍟⍟⍟⍟⍟⍟⍟⍟⍟⍟⍟⍟⍟⍟⍟⍟⍟⍟⍟⍟⍟⍟⍟⍟⍟⍟⍟⍟⍟

- هی با تواما....

* اه.... چته تو....

- سفارش داریم.

* من نمیرم... گفته باشم.
کوسنی که جلوی دستش بود رو تو صورت شریکش پرت کرد

- یعنی چی نمیرم... مگه نمیدونی به خاطرش چقدر پول به جیب زدیم؟

* وحشی.... من نمیرم... بهت گفتم دیگه سفارش جدایی نمیرم که.نگاه کن کبودی روی صورت قشنگمو...

- یااااا... اوه سهون... یادت رفته قرارمون چی بود؟ من سفارش میگرم و کارای لازمشو انجام میدم تو میری سر قرار...

* اره من باید فش و کتک بخورم تو بشینی زیر باد کولر...
کنار سهون روی مبل بزرگ وسط خونه نشست.

- ببین شریک خوشتیپم... ما تازه کارمون گرفته... ولی هنوز قرض و بدهکاری هامون خیلی زیاده.... فردا تو برو... من قول میدم سفارش بعدی رو خودم برم.هوم؟

Relationship AgencyWhere stories live. Discover now