hish💘

2.1K 189 16
                                    

کار من بود به خاطر من الان زندگیم رو تخت
بیمارستان بود اگر هلش نمیدادم اینجوری نمیشد آخه چجوری تونستم تمام زندگیمو بزنم؟!

خنده داره جئون جانگکوکی که تو زندگیش فقط یه فرشته داشت که کل دنیاشو شیرین و رنگارنگ کرده

فرشتشو به خاطر اینکه وقتی با تلفن حرف
میخواست بزنه از جلوش رفته کتک زده آخه چجوری؟
خنده داره نه؟
اون همسر دوست داشتنیشو کتک زده
با صدای پرستار به خودش اومد

~آقای جئون

_بله؟

~لطفا برید اتاق دکتر لی باهاتون کار دارن

با قدم های سنگین رفت سمت اتاق دکتر
درو باز کرد

#اوه اومدین آقای جئون

یه لبخند فیک زد و رفت نشست جلو دکتر

_دکتر حال همسرم چطوره؟

#خوبن بهشون سرم زدیم و تا چند دقیقه دیگه باید بهشون بیان اما من یه چیزی متوجه شدم!

_چی دکتر؟!

#اینکه همسر شما حامله هستن!

_چیییی؟ اما همسر من که پسر هستن!

#درسته درسته اما تیشون رحم پنهان دارن که از بین پنج هزار مرد این موضوغ امکان داره

جانگکوک از خوشحالی نمیدونست چیکار کنه به سرعت بدون خدافظی از دکتر رفت سمت اتاق جیمین
تا در اتاق جیمینو باز کرد
جسم بیجون فرشتشو دید اشکاش همینجور سرازیر شد
کنار عشقش نشست و دستای کوچولوشو لای دستای مردونه خودش گذاشت

سرشو انداخت رو دست جیمین و شروع به گریه کردن کرد

+گریه نکن

سرشو بالا آورد و دید جیمین با چشای اشکی دارع نگاهش میکنه

_جیمینم!منو ببخش باشه؟ببخشید زندگیم عشقم...همه..

با قرار گرفتن دست جیمین رو دهنش حرفش نصفه موند

+هیشش کافیه معلومه بخشیدمت

جانگکوک یه لبخند خرگوشی به همسر مهربونش زد

اما جیمین یهو به شکمش نگاه کرد

جانگکوک که فهمید جیمین داره به چی فکر میکنه دستشو گذاشت رو شکم همسرش گذاشت

_اون کوچولو هم خوبه

+ببخشید نگفتم خجالت میکشیدم

جانگکوک دستشو از روی شکم جیمین برداشت
دوتا دستاشو قاب صورت جیمین کرد

_یااا این چه حرفی خیلی هم عالی من که خیلییییییی خوشحالم لعنتی میتونیم بچه خودمو داشته باشیم

جیمین لبخند زد و چشاش حلال ماه شد و برا جانکوک اون لبخند قشنگ ترین منظره بود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اینم برا شروع لاورلیا ✋🏻🌈

kookmini🤧💜Where stories live. Discover now