سلام بچه ها
خوبید؟
شرمنده ام خیلی وقته نبودم
یعنی میخواستم با یه دنیا حال خوب و خبرهای خوب بیام
اما اوضاع همیشه اونجوری که ما میخوایم پیش نمیره
چیزی که اتفاق افتاد اینکه یک ماه پیش من و مادر و پدرم کرونا گرفتیم
و اصلا داستان از اینجا شروع شد که ما یه جمعه دعوت شدیم افطار خونه ی خالم بزرگه و غیر از خانواده ی ما،پسر خالم که خانمش فوت کرده و بچه هاش و دختر خالم و دخترش بودن و خونه ی خالم هم پسر خالم و خانواده اش بودن
و همه ی ما کرونا گرفتیم
فقط از هر خونه یک نفر کرونا نگرفت
مثلا خانواده ی ما برادرم،پسر خالم اینا دخترش،خالم اینا پسر کوچیکش،پسر خالم دومیه دختر کوچیکش
و ما علائممون یک شنبه شروع شد و ما سریع رفتیم دکتر و دارو گرفتیم
من ۵ روز روزه نگرفتم و دارو مصرف کردم
مامانم یک روز
پدرم چهار روز بعدش دوروز روزه گرفت دوباره حالش بد شد بهش گفتیم روزه نگیر
شب عید فطر ما بابام رو بستری کردیم
بابام ۵ شب و ۴ روز بیمارستان بود
ما هم به کسی نمیخواستیم بگیم
چون خالم و شوهر خالم بستری بودن
پسر خالم و خانمش هم بستری شدن
و حال همه ی اونا بد بود
خالم تو ای سی یو بود
پسر خالم رو خواب مصنوعی گذاشته بودن چون اکسیژنش خیلی پایین بود
دیگه اوضاع خیلی بهم ریخته بود
تا اینکه اول خرداد صبح که بیدار شدیم پسر خالم زنگ زد گفت خالم فوت کرد
و اوضاع افتضاح تر شد
چون هیچکس نمیتونست بیاد و خالم کوچیکه تنها بود تو خونه خالم که ما رفتیم پیشش
من و مامانم شب اول موندیم پیش خالم چون صبح میخواستیم بریم واسه غسال خونه و دفن کردن خالم
پسر دایی هام و پسرخاله هام و نوه های خالم بودن
شب حتی با ماسک خوابیدیم همه
اصلا نمیتونید تصور کنید چقدر عذاب آور بود
همه چیز سخت بود
دیگه ما تا شب که موندیم بابام زنگ زد من الان دوروزه تنهام و خوابم نمیبره از فکر و خیال و حالم بده بیاید خونه
بابام هنوز اکسیژن دریافت میکرد اون موقع
اون شب من تا صبح سرفه کردم
صبح همه ی خانواده یک صدا گفتن اجازه ندارم برم خونه خالم واگرنه بستریم میکنن و بابام گفت باید اکسیژن بگیرم یکم
من ریه ام درگیر نشده ولی همینطوری مشکل ریه دارم و خفه میشم بعضی وقتها اینکه پدر و مادرم اصلا اجازه نمیدن به مرحله ی خفه شدن برسم
چون چندین بار تجربه اش رو داشتن و خیلی ترسناکه
حالا یکی از عوارضی که من الان باهاش هنوز دست و پنجه نرم میکنم اینکه قفسه ی سینه ام خیلی درد میکنه
خود ریه ام مشکلی نداره ولی قفسه ی سینه ام افتضاحه دردش
بابام سرفه میکنه و نفس تنگی داره
بعد حالا ما این همه رعایت کردیم خانواده ی عموم از ما نگیرن خودشون نمیدونم از کجا کرونا گرفتن🤦🏻♀️
عموم گرفت زن عموم رو خبر نداریم
بعد الان ما پسر خالم و شوهر خالم از بیمارستان مرخص شدن ولی هنوز بهشون نگفتن خالم فوت کرده
بهشون میگن تو بیمارستانه
اونا هم حالشون هنوز اونقدری خوب نیست که بخوان برن بیمارستان
پنجشنبه ی گذشته دیگه همه امدن رفتیم سر خاک
بعد پسر خالم که این مدت داشت همه ی کار ها رو میکرد تو این مدت من هی گفتم این حالش خوب نیست کرونا گرفته هیچکس گوش نکرد سر خاک خیلی حالش خراب بود به خانمش گفتیم خانمش بهش گفت بریم بیمارستان قبول نکرد گفت هنوز همه سر خاکن و مهمون هنوز هست و این حرفها
بعد شب ساعت ۹ بردنش بالاخره دکتر بعد دکتر بهشون گفت ۳۰ درصد ریه اش درگیره
حالا خونه برادرش قرنطینه اش کردن
برادرم بردش دوباره دکتر دیروز
مامانم رفت خونه خالم و شوهر خالم رو دید
خیلی شکسته شده و ضعیف شده
این بیماری شوخی بردار نیست بچه ها
مراقب خودتون باشید
راستی من تیر کنکور دارم😐با این اوضاع واسم دعا کنید🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️اصلا بگو یه مبحث از یه سال رو کامل خونده باشم🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️شما دعا کنید دیگه 😂😂👍🏻
دیگه ببخشید خیلی وقت بود نبودم
میخواستم بنویسم اما هیچ چیز شادی نبود واسه نوشتن
بعد هی گفتم بذار یه اتفاق خوب باشه که خب اتفاق خوب نیوفتاد
دیگه هی پرسیدید کجایی کجایی منم گفتم بیام یه توضیحی بدم و دوباره حضور داشته باشیم😅😊
مراقب خودتون باشید
منتظر کامنت هاتون هستم💙
YOU ARE READING
rainbow talk
Randomحرفهای رنگین کمونی هر حرفی که اینجا زده میشه رنگیه گاهی وقت ها آبی قرمز نارنجی بنفش سبز یا حتی سیاه یا خاکستری😉🤷🏻♀️ پس همراه این رنگی رنگی باشید😉🌹