آلفاها = به دو دسته ی آلفاهای غالب و مغلوب تقسیم بندی میشن ، ویژگی بارزن آنها قدرت و رهبریه همینطور رایحه ی بسیار قوی دارن. آلفا های غالب از مغلوب ها قوی تر هستند و معمولا جامعه ی رهبری رو برعهده دارن.
امگاها = به دو دسته ی غالب و مغلوب تقسیم میشن ، البته امگای غالبی دیده نشده . ویژگی بارز آنها زیبایی ظرافت و روحیه ی قدرتمندشونه. امگای غالب قدرتی حتی بالاتر از تمامی آلفا ها داره وتنها با فرمونش میتونه همه رو تحت سلطه ی خودش دربیاره.
بتاها = افراد دانای جامعه بدور از قدرت طلبی ، تشکیل دهنده ی قشر دانا
جفت= محدودیتی در انتخاب جفت وجود نداره ، با مرگ یکی از جفت ها اتصال بین دو جفت از بین میره. جفت های حقیقی از اول ارتباط قوی بینشون وجود داره باشنیدن صدای زوزه ی یکدیگر میتونن همدیگر رو پیدا کنن ، تعدادشون بسیار کمه.
هیت/رات = دوره ی جنسی امگاها و آلفا ها
*دوره ی جنسی جفت های حقیقی همزمان باهم اتفاق میوفته.تقسیم بندی سرزمین ها :
شمالی ) سرزمین مایان
جنوبی ) سرزمین کایان
شرقی ) سرزمین هایان
غربی ) سرزمین سایان" قربان.... ! "
با صدای یکی بهترین دوست ها و وفادارترین زیردستش سرش رو بالا اورد و بهش خیره شد ، عینکش رو روی چشماش تنظیم کرد و گفت :
" چی شده کای ؟؟؟ "
کای دکمه ی اول پیراهنش رو باز کرد و روی مبل روبه روی میز چانیول نشست و با جدیت بهش خیره شد.
" اون موضوعی که گفتی باید مخفیانه درباره اش تحقیق کنم .... "
" خب نتیجه اش چیشد ؟ "
چانیول با جدیت پرسید.
" کار قبیله ی سایان بوده... تونستم یه نفوذی اونجا پیدا کنم بهمون گفت همش زیر سر قبیله ی جونگ بوده... حالا باید چیکار کنیم ؟؟"
کای بعد از یه سکوت طولانی به آرومی زمزمه کرد :
" چانیول... "
چانیول با همون حفظ ظاهر همیشگیش بدون توجه به نجوای دوستش از روی صندلیش بلند شد و به طرف خروجی اتاق رفت ، نرسیده به خروجی به طرف کای برگشت و گفت:
" کیونگسو کجاست ؟ "
" پیش بک.... پیشه اونه .. "
کای با ناراحتی گفت و چانیول در جواب " خوبه ای " گفت و از اتاق خارج شد.
*****
مثل همیشه کنار تک درخت بلند نشسته بود ، پاهاش رو توی شکمش جمع کرده بود و با چشمانی بسته سرش رو به تنه ی درخت تکیه داده بود و توی رویاها و افکارش به سر میبرد.
با حس نشستن کسی و دستی که روی بازوش قرار گرفت، چشماش رو باز کرد و به صاحب چشم درشت دست نگاه کرد ، همچنان به سکوتش ادامه داد و به آسمون بیکران بالای سرش خیره شد.
YOU ARE READING
Thantophobia
Short Story《ترس همیشه وجود داره و هیچ وقت از بین نمیره، فقط باید حواسمون باشه این حس روی روزمرگی ها و زندگی مون تاثیری نذاره چون اگه به این حس اجازه ی پیش روی توی زندگی مون رو بدیم از درون ما رو نابود میکنه و به اطرافیان و عزیزانمون آسیب میرسونه...》 زندگی بکهی...