Part 5

617 192 5
                                    

همه ی پک از خبر نبود بکهیون و غیب شدنش ، باخبر شده بودن...

جیسونگ بعد از خبر نبود بکهیون حسابی گیج شده بود ،اون رو صبح که داشت به دیدن چانیول میرفت دیده بود و حالا غیب شدن یهویی بکهیون خیلی عجیب به نظر میرسید.

وارد اتاقی که چانیول ، کیونگسو و کای اونجا بودن شد ، کیونگسو با دیدنش اخمهاش رو درهم کشید و گفت:

" اینجا چی میخوای؟؟ اومدی از موقعیت پیش اومده سواستفاده کنی؟؟ "

جیسونگ نفسش رو بیرون داد  و گفت:

" ببین کیونگسو میدونم از من بدت میاد ، حسمون متقابله ولی نیومدم اینجا که با تو بحث کنم... پس لطفا دو دقیقه بهم نپر.."

جیسونگ بدون اینکه نگاه دوباره ای به قیافه ی حرصی و جوش اورده ی کیونگسو بکنه جلوی چانیول ایستاد و گفت :

" رئیس... درباره ی بکهیون..."

با گفتن اسم بکهیون سر چانیول بالا اومد و کیونگسو با خشم شونه ی جیسونگ رو به طرف خودش کشید.

" بکهیون چی؟؟؟ دوباره اذیتش کردی؟؟ باید میدونستم کار خودت بوده نه ؟؟؟ "

جیسونگ با حرص شونه اش رو از دست کیونگسو بیرون کشید و رو به کای گفت:

" میشه لطفا جفتتو کنترل کنی تا من حرفمو بزنم ؟؟ مگه نمیخواین راجب به بکهیون خبر بگیرید؟ "

کای از پشت کیونگسو رو در آغوشش کشید و ساکت نگهش داشت.

چانیول از سرجاش بلند شد و جلوی جیسونگ قرار گرفت.

" حرف بزن..."

جیسونگ نگاهی به چانیول انداخت و گفت :

" صبح داشتم با چند نفر توی عمارت گشت میزدم که بکهیون رو دیدم میخواست بیاد اتاق شما تا باهات صحبت کنه که جلوش رو گرفتم و باهم صحبت کردیم و بعدش رفت."

" دوباره با حرفات اذیتش کردی نه ؟؟ "

جیسونگ جوابی نداد و گفت :

" فقط اومدم همین رو بگم تا شاید بتونید ردی ازش پیدا کنید.... با اینکه خیلی از بکهیون خوشم نمیومد ولی متوجه شدم که چقدر خاص و متفاوته...!! میخوام ازش بخاطر کارام و حرفهام عذرخواهی کنم..."

" کای برو ببین کس دیگه ای صبح بکهیون رو دیده ؟؟"

چانیول به کای گفت و بدون اینکه حرف دیگه ای بزنه از اتاق بیرون رفت.

کای بعد از پرس و جو از همه متوجه شد بکهیون برای صبحت با چانیول به زیرزمین اومده بوده پس احتمال داره که...

با سرعت وارد اتاق بکهیون جایی که چانیول بود، رفت.

" پرس و جو کردم "

کای به چانیول که روی تخت بکهیون دراز کشیده بود و دستش رو روی چشم هاش گذاشته بود گفت.
چانیول با اومدن کای روی تخت نشست و با چشمایی امیدوار و منتظر بهش خیره شد.

Thantophobia Where stories live. Discover now