PART 8

172 32 14
                                    

34 days left till abduct
11:11
[song: delta state]

Harold. pov

با نگاهی بی احساس به من زل زده است
سخت است نگاهم، نگاه عاجزم؛ را از او بگیرم

آقایان هیئت منصفه، بگذارید اعترافی کنم:
اگر در آن زمان از من میپرسیدید که محشرترین و بینقص ترین چیزی که درتمام عمرت دیدی چه بود در جوابتان قطعا میگفتم که؛ بینظیرترین هارمونی طبیعت قطعا آفرینش لویم بوده...

در آن سکوت بالیده، عصر کش میامد
بوی درختان Ash در پیچ و خم مغز بیجان و تن بیجانتر از آنم، میپیچید و آگاهانه از احوالی که حوالی وجودم رژه میفتند؛ خواهان انتقامی تلخ از این جسم بیچاره بودند

هرچه بیشتر مینگریستم، بیشتر پی میبردم که چقدر آشفته تر از لحظه های قبل میشوم
نخستیم واکنشم بیزاری، سرخوردگی و گریز بود. واکنش بعدی ام مثل این بود که دست آرام بخش دوستی روی شانه ام قرار بگیرد و از من بخواهد که عجله نکنم.
نکردم.

از گیجی در آمدم، دیدم که هنوز در اتاق 279 ایستاده ام

خاکستر سیگارم را در میانه آسمان و زمین تکان میدهم و ته مانده اش را کف اتاق می اندازم و با پاشنه کف گران قیمت و قدیمیم، لِه میکنم

یک صفحه کامل آگهی از مجله‌ای زرق و برق‌دار کنده شده به دیوار بالای تخت چسبیده بود، میان آن صورت یک پسربچه به چشم میخورد. در یک نگاه آشنا بنظر آمد و درنگاه بعد بی اهمیت و شاید متعلق به گوشه دور افتاده در کنج ذهنم

شنیدم که دلبر من از پله ها پایین میرود.
قلبم چنان به تپش افتاد که داشتم پس می‌افتادم. در را به دیوار کوبیدم و طنین صدای هولناکش سراسر راهروی خالی را لرزاند.

لو درنگی کرد و به سمت صدا برگشت

میخواست چیزی بگوید
اما هرکلمه که بیان میشد در فاصله میان من و او گم میشد و تنها پژواکی از اصوات نامفهوم به گوش میرسید . .
.
.
.
.
.
.
.
.

Am I waiting for a sign?
That I'm brave enough to follow

Maybe I'm just fallin' away
Counting down the days
Trying to make a better mistake

________________________________________

-DARKLEMONE🍋
[Vote x Comment your opinion]

Lou-lita [L.S]Where stories live. Discover now