PART 1

808 84 54
                                    

30 july 2020
AFTER ALL

HAROLD P.O.V
[آهنگ پیشنهادی: Fine Line ]


لو..
زیباترین معشوقه من
کسی که توی شب های تار من
مثل ستاره ها می درخشید

صبحا با شلوارک قرمز رنگ و آستین حلقه ای راه دار سیاه رنگ با زانوهای خاکی و زخمی و لبخند کج و معوجش فقد لو بود
لوی خالی
فقط برای من

برای همان دو سه تا دوستی که برای خودش دست و پا کرده بود لویی ،

و برای تک تک آدم های روی زمین لوویس بود

لوویس ویلیام تاملینسون با چشمای آبی اقیانوسی
با پوست برنزه و بازوی ظریف آفتاب سوخته و جای چندتا کبودی که حاصل نیش پشه آنوفل درخت بید مجنون زیر پنجره اتاقش

لوی من
لوی جاودانه من
ابدی ترین ابدیها
شفاف و بی همتا
فقط برای من
خود من، خود خودم

ولی فکر میکنم واژه جاودانه "فقط" به احساس خود من برمیگشت، به لوی جاودانه ای که در خونم جاری شده بود

هنوز هم عصبهای بیناییم با لرز اون روزها را بیاد میاورد..

متل های مختلف، شاید هم میلیونها متل با تابلوهای نئونی، آمیزه هایی از رنگهای آبی و بنفش و در تیره ترین حالت ها سیاه، یا چوبهای کنده کاری شده ای که با جمله هایی مثل "شرط درآمد كار است نه دانستن كار" بر سر درشان با فرش های قرمز مخملی برای خوش آمد گویی و گلدان های قیمتی و میزهای چوب گردوی مجلل که هر آدم معمولی رو مسخ میکرد ..

ولی
کم اهمیت ترین چیزها برای من، همینها بود
توی رگهای گرمازده من، فقد لو جریان داشت
لو های بیشمار و فراوانی که من را به جنون شیرینی دعوت میکردند
جنونی که در آخر باعث مرگ میشد
و آخر هرشب باعث میشد بافکر یک چیز بخواب بروم
اینکه:

تو "فقط" متعلق به منی  

تساوی میان معادله شب و روز من بخاطر وجود تو، به نامساوی های بیقراری تبدیل شد
فکرت هفته ها در خونم ماند
طنین صدایت هنوز هم در رگهایم زنگ میزند

لو..
خدایی نو خواهم آفرید و با اشک های سوزانم او را شکر خواهم گفت، فقط اگر تو دوباره این امید میکروسکوپی را به من بدهی..
میشود؟

حال اگر بگذاری
داستانی برایت میگویم
داستان جنونی تلخ
در برابر درخششی وصف ناپذیر
به من گوش فرا بده
که داستانهای بیشماری
برای گفتن دارم..

_________________
-DARKLEMONE🍋
[Vote x Comment your opinion]

Lou-lita [L.S]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora