لیام از گیجی در میاد و قدمی به عقب برمیداره.
ل- زین من..-
قبل از اینکه فرصت کنه بهونه‌ای جور کنه با خستگی آهی میکشم و با فشار دادن دستم روی سینه ستبرش به عقب هولش میدم.
ز- چرت گفتم باشه؟آکوارد ترش نکن
لیام کمی اخم هاش رو در هم فرو میبره و قدمی به عقب برمیداره؛ حس میکنم نور توی چشم هاش به سرعت خاموش میشه.
بدون اینکه بیرون رفتنشو کامل تماشا کنم به سمت دوش میچرخم که دوباره صدای قدم های لیام نزدیک میشه و بدنم رو به سمتش میچرخونه.
بی حرف، با دست راستش چونه ام رو میچرخونه و با مشخص شدن بریدگی کوچیک، لبهاش رو کوتاه روی پوست گردنم میزاره.
برخورد لبهای گرمش با پوست خنکم برق از سرم میپرونه.
بی حرف لبهاش رو عقب میکشه و بعد از بوسه کوتاه، عقب گرد میکنه و از در خارج میشه.
گیج از رفتار ضد و نقیضش دستم رو بالا میارم و روی گردنم- جایی که نبض پیدا کرده- میزارم.
اول که بهش میگم یجوری نگاهم میکنه انگار قراره بهش تجاوز کنم و حالا خودش واسه بوسیدنش پیش قدم میشه؟
کلافه آهی میکشم و با گرفتن انتهای تیشرت اون رو از سرم بیرون میکشم.
با مراقبت از زخمم و خیس نشدن بانداژ بدنم رو سرسری میشورم.
خسته تر از اونیم که روی رفتار لیام زوم کنم و بخوام تحلیلش کنم. انگار از روز عروسی به بعد این لیام رو نمیشناسم.
بعد از گذشت مدت نه چندان زیادی، از حموم با گام های آروم خارج میشم و حوله رو دور پایین تنم میپیچم.
لیام طرف دیگه تخت به پهلو دراز کشیده و پشتش به منه. هودی گشادش عضلات سفت کمرش رو مخفی کرده اما تصور کردن اونها برام سخت نیست.
بی حرف از توی کمد تیشرت، شلوار و باکسری بیرون میارم، اول تیشرت رو به تن میکنم و بعد بدون در اوردن حوله باکسرم رو بالا میکشم.
با عوض کردن لباس ها نفس سنگینی میکشم و حوله خیس رو روی در کمد میندازم.
حوصله خشک کردن موهام رو ندارم پس فقط طرف دیگه تخت میشینم و سعی میکنم حواسم رو با بازیِ توی گوشیم پرت کنم.
لیام کمی بعد از روی تخت بلند میشه اما من همچنان نگاهم رو متمرکز روی صفحه گوشی نگه میدارم و سرم رو بالا نمیارم.
بسته ای که روی پام میوفته باعث میشه تا سوالی سرم رو بالا بیارم و به لیام که دوباره روی تخت برگشته بود، نگاه کنم.
ژل افتر شِیو؟
پوزخندی میزنم و بسته رو کنار تخت برمیگردونم.
YOU ARE READING
،،Darken/Ziam,,
Fanfictionاگر قرار به نماندن است؛ بی خداحافظی برو! بگذار انتظار، همان تکه نخی باشد که بعد از تو مرا وصل می‌کند به زندگی ...
