فردا با حس کردن نور لای پلکاش چشماش رو باز کرد
به کنارش نگاه کرد
کسی نبود
بیخیال یدفعه پرید و بلند شد
که درد ناجوری تو کمرش پیچید و جیغ بلندی کشیدیکدفعه افتاد رو زمین و شروع کرد به گریه کردن
_________
روی میل سلطنتیش نشسته بود و ایمیل ها رو چک میکرد که صدای جیغ بلندی شنید
گوشیش رو در آورد و کوک رو دید
سریع از جاش بلند شد و رفت طبقه بالا
در اتاق رو باز کرد و کوک رو دید که روی زمین پخش شده و مظلومانه داره گریه میکنهسریع سمتش رفت و براید استایل بغلش کرد
+ ددی هق هق
_ شش آروم باش
+ چلا کملم دلد میتنه
کوک همه چیز رو از یاد برده بودو ته از اعماق درونش احساس خجالت میکرد
با صدای بمی در گوش کوک گفت
_ خوب میشی بیب
لباشو به لاله گوش کوک چسبوند و مکی زدلباش رو جدا کرد و صورتش رو به صورت کوک نزدیک کرد ...
لب هاش رو روی لب های کوک گذاشت و سرش رو کج کرد
زبونشو رو میخواست ببره داخل ولی کوک مقاومت میکرد
دستشو سمت سوراخ کوک برد و با یک دست مالشش داد
+ آههه
از فرصت استفاده کرد و زبونشو وارد دهن کوک کردجای جا یه دهنش رو با زبونش مزه میکرد
بعد از چندی با کم آوردن نفس ازش جدا شد
کوک با نگاه مظلومی بهش زل زد
_ اومم میخوای بری حمام+ آله
_ آره
+ آله
_ آ....ر....ه+ آ...ل....ه
_ باشه تو راست میگی
کوک لبخندی زد و دردش رو لحظه ای فراموش کردکوک رو برد توی حموم و وان رو پر کرد
کوک رو توی وان گذاشت و آروم سرش رو میشست
بعد از چند مین که حمام کوک تموم شد
ته حوله تنپوشش رو تن کوک پیچوند و بغلش کرد و از حمام خارج شدن
کوک رو آروم روی تخت گذاشت و خشکش کرد
حوله رو باز کرد که کوک دستش رو روی دیکش گذاشتته خنده ای کرد و دستش رو برداشت
_ از من خجالت نکش بیبی بوی
لپ های کوک سرخ شده بود و این از دید ته دور نموند
با کسر کوک رو پاش کرد و شلوارک تا بالای زانوش
یه هودی صورتی تنش کرد
_ بیبی
+ بله
_ نظرت چیه امروز بریم خرید
کوک به سرعت نشست که باعث دردش شد
+ آییییی
ته کوک رو دراز کرد روی تخت
+ آرهههه ددیاااا_ پس بعد از ظهر میریم هوم؟
کوک بدون اینکه روی خودش کنترلی داشته باشه بغل ته پرید و محکم لپشو بوسید
+ تو بهتلین ددی دنیایییی
بعد از آنالیز کردن کاری که کرده بود یکم خجالت کشید و دوباره نشست
ته کوتاه لب هاش رو بوسید
_ پس بعد از ظهر میریم خرید استراحت کن که اونجا لنگ نزنی
+ کوکو استلاحت میتنه
ته از اتاق بیرون رفت و کوک روی تخت ولو شد ولی نمیدونست ته با اون دوربینها هر کاری که میکنه رو میبینه
_____________
های گایز
پارت 11 😊
امیدوارم خوشتون بیاد
ته هم داره با کوک خوب میشه ها 😁👌🏻خب دیگه تا پارت دیگر بدرود 🥺😂
YOU ARE READING
𝕃𝕚𝕥𝕥𝕝𝕖 𝕒𝕝𝕠𝕟𝕖 ☃︎
Fanficکوک پسری که مادرش مرده و پدرش براش هیچ ارزشی قائل نیست کیم تهیونگ رییس بزرگترین باند مافیایی آسیا که کشتن یک نفر براش مثل آب خوردنه چی میشه اگه این دو نفر .... ژانر : اسمات - ددی کینگ - امپرگ - هپی اند - مافیایی - لیتل کاپل اصلی : ویکوک کاپل ف...