-{Question's}-

297 82 15
                                    

1. از حرفای چانیول باید چه برداشتی بکنم؟
این سوال خیلی پر تکراری بود که من جواب خیلی واضحی براش ندارم.وقتی شما یه داستانی رو میخونید،فقط بخشی از تصویر سازی اون داستان بر عهده نویسنده است و بخش دیگه اش بر عهده خود خواننده است که خودش چجوری شخصیت ها رو تصور و مکانها رو تصویرسازی میکنه،متوجه میشید چی میگم؟
برداشتتون از حرفای پاندول کاملا شخصی و آزاده،اما اگر بخوام کلی بگم و سعی کنم که افتر استوری رو اسپورت نکنم؛باید بگم قصد یول از تمام کارا و حرفاش دادن اعتماد به نفس از دست رفته بکهیون بوده.
مطمئنم همتون متوجه این شدید که بکهیون بعد از اون اتفاق خودش رو لایق محبت پدر مادرش نمیدونست و احساس گناه میکرد.
ولی یول با حرفاش و کار نهاییش،سعی کرد به بکهیون ساید دیگه ی این داستان رو هم نشون بده.یه جایی از داستان بهش اشاره کردم...
چانیول منطق های عجیب،گاها مسخره و اشتباهی داشت ولی همین منطق های مسخره اش بودن که زندگی رو براش آسون تر میکردن.

2. از جمله آخر بکهیون چه نتیجه ای باید بگیرم؟
خب،جمله آخر بکهیون اشاره داشت بهترین درخواستی که یول دوبار واسه ی بکهیون تکرار کرده و بود اصرار داشت بکهیون بهش قول بده.
جمله یول این بود-آدم های بیرحم رو ببخش،ولی کاری که باهات کردن رو هیچوقت فراموش نکن- از این جمله دوتا برداشت دور و نزدیک میشه کرد.
برداشت نزدیکش میشه اشاره چانیول به خودش،مسلما شما نمیتونید به کسی که پدر و مادرتون رو به طرز وحشتناکی به قتل رسونده بگید:
هی!ایرادی نداره،به هرحال اونا فقط برام دردسر بودن-
نه اینطوری نمیتونید بگید چون هرچقدرم اونا بد باشن بازهم احساس خویشاوندی ای که بینتون هست مانع از خوشحالی مفرط شما میشه.
پس اشاره نزدیکش به خود یوله،اینکه یول رو ببخشه ولی خب،فراموش نکنه که کاری که کرد علاوه بر بد بودنش،منفعتی رو هم براش به همراه داشته.
و اشاره دورش،کلی هستش.
راجب جامعه و خانواده اش و هر آدمی که قراره بعدا باهاش تو آینده مواجه بشه صحبت میکنه،اینکه کینه اون ها وبه دل نگیره و با نفرت بهشون نگاه نکنه.
ولی هیچوقت یادش نره که چقدر زندگیش رو سخت کردن.
و جمله بکهیون این بود-من نمیتونم ببخشمت یول ، چون تو آدم بیرحمی نیستی
تو قهرمان زندگیمی تو کسی هستی که نجاتم دادی ، و قهرمانا نیازی به بخشیده شدن ندارن- خب،اینجا مستقیما بکهیون به معنای نزدیک جمله یول اشاره میکنه.
اینکه درسته کاری که با خانوادش کرده وحشتناک و به نوعی جرم بودهگولی اون یول رو قاتل بیرحمی نمیبینه.به نوعی اون جنبه خوب کارش رو پررنگ تر میبینه و یول رو قهرمان زندگیش خطاب میکنه،قهرمانی که اونو از دست پدر مادرش-کسایی که اذیتش میکردن-نجات داده و حالا میتونه آسوده تر زندگی کنه.

3. چرا چانیول علاقه ای به اینکه از زندان آزاد بشه نداشت؟
اول باید بگم که،کیه که نخواد از زندان آزاد بشه؟!
فکر میکنم تا الان فهمیده باشید که چانیولِ استرنجر همون قدر که میتونه بی قید و بند زندگی کنه همونقدر به قوانین و اصول پایبنده.
مطمعنا اگه درخواست میکرد بکهیون به عنوان شاکی رضایت میداد و از مجازات چانیول صرف نظر میشه. ولی چانیول قبل از اینکه بره سراغ پدر و مادر بکهیون یه سری چیزارو تو خونه اش آماده کرد اگه یادتون باشه-هدیه بکهیون-.
و خب،اون دلش میخواد همه چیز طبق قوانین پیش بره مجازاتی که باید رو روش انجام بدن،به هرحال آدم کشتن کاری نیست که بخواد از زیرش در بره!
پس،چانیول اینجا داره بر طبق اخلاق اصول گراش پیش میره.

4. حرف های چانیول از زبون خودت:
خب،راستش من دقیقا نمیدونم کدوم قسمت حرف های یول رو از زبون خودم باید بازگو کنم ولی،یه توضیح مختصر ایرادی نداره،اینطور نیست؟
تو سوال اول حرف های آخر چانیول و حرفایی که توی تخت رو کامل توضیح دادم و راستش دقیقا نمیدونم منظورتون کدوم قسمت ها بوده،ولی اگر توی این توضیحات نبود،میتونید دوباره بپرسید^^

5. دلیل کارهای یول چی بود؟حس عمیقی که بکهیون داشت؟
توی پارت های آخر یه قسمتی هست که از احساسات چانیول و بکهیون-بیشتر بکهیون- توی این رابطه ای که داشتن صحبت کردم.
اونجا گفتم بکهیون کسی بود که تو گذشته گیر افتاده،بکهیون کسیه که زندگی کردن بلد نیست یا به عبارتی کسی تاحالا بهش یاد نداده.
و چانیول روهم اینجوری توصیف کردم-کسی که از بازی سرنوشت شکست خورده و حالا دنبال کسیه که از دشمنش ینی سرنوشت نجاتش بده-اینوه بخواد کسی رو از سرنوشت نجات بده به عبارتی انتقام به حساب میاد.
اینجوری که:
اگه من خودم کسی بودم که مجبور بودم این همه راه رو تنهایی برم و شکست بخورم و درنهایت به سختی الگوی این بازی رو بفهمم،پس چرا به کسه دیگه ای که شبیه خودمه کمک نکنم که شبیه من نشه؟به هرحال این بازی عادلانه ای نیست.

_______________________________________________

خب،سوالاتون رو اینجا گذاشتم و امیدوارم به جواب دلخواهتون رسیده باشید.
بخاطر کامنت یکی از شما به فکر افتر استوری استرنجر افتادم.
این بوک فقط راجب بکهیون و گذشته ی بکهیون نوشته شده بود،تصمیم دارم توی افتر استوری شما رو پارک چانیول،نقاش مرموز و منحرفممون ینی استرنجر آشنا کنم.ممنون که تا اینجا بودین و حمایت کردین اگه دوست داشتید به بقیه هم معرفیش کنید.
با عشق،ریحا♡-

-{Stranger}-Where stories live. Discover now