(BBH)
ما هفته ای دوبار کلاس موسیقی داشتیم یه کلاس اول هفته،یه کلاس اخر هفته و من کل این دو روز تعطیلات اخر هفته رو مشغول انجام کارای موسیقی و کاری که اقای پارک از ما میخواست بودم
توی گروه کلاسی اعلام کرده بود که اهنگ مورد علاقه خودمونو روی کاغذ پیاده کنیم بیشتر همکلاسیام متوجه نشده بودن و خیلی ازش خواستن که بیشتر توضیح بده
یه پیام فرستاد و تقریبا میشد فهمید چی به چیه
بعدشم گروه و بست( بشینید فکر کنید که چرا اون اهنگ رو به عنوان اهنگ مورد علاقتون انتخاب کردین چرا روی یه اهنگ یا خواننده تعصبی هستین و...اگه تونستین یه دلیل خوب پیدا کنید بیاین تا باهم بیشتر صحبت کنیم)
و این شد که من کل این دوروز عمیقا مشغول فکر کردن بودم و در نهایت تصمیم گرفتم بدون هیچ بال و پر دادن و مبالغه کردن الکی حرف واقعی دلمو بزنم و با منطق خودم پیش برم.
کیف مدرسمو برداشتم و مدت زیادی نگذشت که خودمو روی میز و نیمکت مدرسه پیدا کردم دو ساعت اول مثل برق و باد گذشت و چیز خاصیم از کلاس زبان نفهمیدم
کلاس تاریخ شروع شده بود نیم ساعتش گذشت و داشتم خدا خدا میکردم زودتر تمام شه چون برای من هیچی حوصله سربرتر از تاریخ نیست و این برای یه کره ای عجیب ترین چیزه چون محض رضای خدا تنها کره ای که توی دنیا هستو از تاریخ بدش میاد منم:| همه ی کره ایا تاریخو میپرستن ولی در کل من بچه خاصیم
و الان اگه دست خودم بود کتابی که رو میزمه رو دقیق از طرف گوشه تیزش پرت میکردم و میکوبوندمش تو سر معلم فاکی که انقدر وسط افکار قشنگم جار نزنه بیون بیا درسو کنفرانس بده:/
الان میتونم با کمال احترام پاشم بیام برات مانهوای نقاش شبو کنفرانس بدم چون یه هفتس دارم میخونمش و با یه بار دیدن قسمتای زارتان زورتانش مدیون نویسندش میشی اگه نزنی:|
نمیدونم چیشد که پاشدم و رو به معلم گفتم اگه دوست دارین میتونم عملیم انجام بدم براتون
اومد جوابمو بده که خداروشکر در کلاس زده شد و معاون ازش خواست که به جلسه مربیان برن و واقعا اون لحظه برام حکم شاهزاده با اسب سفیدمو داشت رسما زندگیمو نجات داد
معلم با نگاه چپ چپی به من از کلاس خارج شد
اخیشی گفتمو کولمو بستم تا بریم سالن موسیقی
البته قبلش استراحت نیم ساعتی بود-بکهیون
+هوم؟
-کجایی؟از وقتی اومدی تو خودتی حس میکنم یکی دیگه جفتم نشسته،نکنه برادر دوقلوشی اومدی سوپرایزم کنی؟
با مشت محکم کوبوندم تو شکم کوک ولی به جایی اینکه اون دردش بیاد خودم انگار دستمو کوبوندم تو اهن:|
کل ماجرا و این دو روز و همچنین گیتاری که پارک با پول من خریدو براش توضیح دادم
-یا بیون جای اینکه اون شوگر ددیت باشه خودت یه پا شوگر ددی شدی،چه رابطه هیجان انگیزی دارین به به
بیا یکم دیگه باهم در ارتباط باشین یهو ممکنه بیاد تو گوشت با اه و ناله خم شه بگه بهت نیاز دارم ددی بعد رو تخت داگ استایل....
نزاشتم حرفشو ادامه بده دستمو گذاشتم رو دهنش
+میشه انقد چرت نگی،کل تصوراتمو به فاک نده لعنتی،اینو که گفتی حس میکنم اون کیم لعنتیم یه بیبیه الان پستونک تو دهنشه و با عروسک خرگوشیش رو تخت خوابیده
دوتامون صورتمون از تصور همچین چیزایی توهم رفت و سریع سعی کردیم بحثو عوض کنیمزنگ استراحت تموم شد و همینکه خواستم به کوک بگم براش جا میگیرم هم تیمیش اومد دنبالش و کوکی رفت برا تمرینش و از هم جدا شدیم از وقتی رفته تو تیم راگبی میتونستن وسط کلاس بیان دنبالش و بره برا تمرین از اونجایی که بازی ها برای انتخابی تیم ملی بود معلما خیلی اوکی برخورد میکردن
خواستم برم سمت سالن موسیقی ولی وسط راه بیخیال شدم یکم قانون شکنی مشکل نداشت اون پارکم بلاخره دوستیم باهم این حرفارو نداریم
رفتم سمت سالن تمرین جونگکوک
یه مشت پسر عضله ای ریختن تو تیم راگبی یکم دید زدن به جایی بر نمیخوره میخوره؟
البته بین همشون کوک از همه هندسام تره
سمت جایگاه رفتم و روی نزدیک ترین صندلی به زمین بازی نشستم
همین که میخواستم دید زدنو شروع کنم که جویون یکی از اعضای تیم که از نظر من همه لبخنداش فیکه و خیلی هوله اومد سمتم-جناب بیون،چیشده که تشریف فرما شدینو تمرین تیم مارو نگاه میکنین؟
+فکر نمیکنم برای تشویق کردن دوستم نیازی به اجازه شما داشته باشم؟
-دوست یا دوست پسرت هوم؟کسی برا دیدن دوستش از ساعت کلاسی خودش نمیگذره
+کسیم برا حرف زدن با یه تماشاگر از وقت تمرین خودش نمیگذره هوم؟
پوزخندی بهش زدمو بعد از نیم نگاهی به زمین بازی سمت کلاس اصلی خودم رفتم
جویون عوضی از وقتی که باهم همکلاسی شدیم فکر میکنه منو کوک باهمیم و این مسخره ترین تئوری ممکنه ولی هیچوقت نه تاییدش کردم نه تکذیب کاری کردم کونش بسوزه و تا اخرشم نفهمه که چی به چیه
اگه عاقل باشه و چشم کورشو باز کنه میبینه مادوتا کصخل هیچیمون به عشقو عاشقی و رل زدن باهم نمیخوره
اههه حتی فکر کردن بهشم موی تنمو سیخ میکنه..بچه ها جویون،جویون بچه ها
YOU ARE READING
Sweet but psycho✨
Fanfiction[اون رو مخ ترین موجودیه که تو کل زندگیم دیدم ولی با همه این وجود چطوری میتونه انقد کیوت باشه] ولی کی میدونه همون موجود رو مخ الان داره چهره و اندام هات معلم لعنتیشو تصور میکنه؟ ----------- توی داستان یه کاپل کمدی و فان داریم و یه کاپل فوق هات و خفن ...